نظر دیگران

نظر شما چیست؟
زن اول ، فرزند زن دوم را دزدید و به جای آن توله سگی گذاشت. پادشاه زن دومش را در لانه سگ ها انداخت تا مثل آنها زندگی کند.
زنی که پسر پادشاه را بزرگ کرده بود داستان زندگی مادرش را تعریف کرد و پسر تصمیم گرفت مادرش را نجات دهد و واقعیت را برای پادشاه بگوید.
پیرزن مقداری زمین و جواهرات داشت ، آنها را به پسر داد.
پسر تصمیم گرفت زمین‌ها و جواهرات را بفروشد و کنار قصر شاه قصر زیبای بسازد و ...

کتاب های مشابه پادشاه و پسر