نظر دیگران

نظر شما چیست؟
جک پولتی با یازده زن ازدواج می کند و هنگام ازدواج با زن دوازدهم در دادگاه به پنج سال زندان محکوم می شود.
ویلیام رودا نویسنده سرشناشی است که برای تعطیلات به شهر ساحلی برایتون در انگلستان سفر کرده است.
او در پلاز السوم سکونت دارد.
ویلیام رودا در پلاز با سِرآرتور میبل که در حال دویدن است آشنا می شود. سرآرتور یکی از اشراف با نفوذ و اشراف زادگان لندن است که برای تعطیلات با همسر و برادرزاده اش به برایتون آمده است.
ویلیام رودا متوجه می شود که لورا، برادرزاده سرآرتور در جوانی نامزدش را به خاطر بی وفایی از دست داده است و برای همین تا سن 54 سالگی تن به ازدواج نداده است. لورا هنوز هم در سن 54 سالگی با عمویش سرآرتور زندگی می کند.
ویلیام در کنار ساحل با مرد دیگری به نام جک پولتی آشنا می شود. جک مدعی می شود که زمانی مرد ثروتمندی بوده است. اما بر اثر بدشانسی به زندان می افتد و امروز تنها از زندگی گذشته اش خاطره ای برای او باقی مانده است.
جک پولتی پس از اندکی مصاحبت از نویسنده درخواست می کند تا داستان پرماجرای زندگی اش را بنویسد...

کتاب های مشابه دونده