امتیاز
5 / 4.0

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
مرجان، گلبرگ آن گل سرخ است؛ گل سرخی به نام علی صیاد شیرازی که دمی عطری خوش پراکند و رفت؛ و مرجان نام دختر اوست که عقب افتاده ذهنی بوده و تا صفحات پایانی «در کمین گل سرخ» هیچ نامی از او نیست؛ چرا که پدرش در کوران جنگ چنان نگران همه فرزندان ایران زمین بوده که نمی توانسته تنها به فرزند خود بیندیشد.

محسن مؤمنی قصه نویس است. به همین خاطر روایت زندگی صیاد شیرازی را کاملاً غیر منتظره و با تعلیق آغاز می کند؛ از آن جا که یک سرهنگ حکم بازداشت صیاد شیرازی را صادر می کند و نمی داند چند روز بعد او ضامن جانش می شود.

بعد قصه را از پدر صیاد شیرازی که نظامی بوده شروع می کند تا برسد به کودکی و نوجوانی و جوانی صیاد. حالا او به عنوان یک نظامی در آستانه انقلاب، فعالیت های انقلابی می کند و سرهنگ شعیبی او را به همین جرم به بازداشت می فرستد. چند روز بعد که انقلاب به ثمر می رسد جوانان انقلابی اصفهان می خواهند سرهنگ را اعدام کنند که صیاد شیرازی شفاعتش را می کند.

باقی قصه خواندنی مؤمنی، خواباندن غائله کردستان است و پاکسازی بانه و مریوان به دست صیاد شیرازی؛ رسیدنش به فرماندهی نیروی زمینی ارتش، فرماندهی عملیات های بزرگ جنگ، حضور موثر در آزادسازی هویزه و خرمشهر، انجام عملیات مرصاد و بعد شهادت گل سرخ داستان ما...

از کتاب:
نزدیک ﺗﺮﻛﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺗﻮﻗﻒ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺭﺍﻳﺶ تاکتیکی، ﮔﻔﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺭﺍﺯﻛﺶ ﺑﺨﻮﺍﺑﻨﺪ ﻭ کسی ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺗﻴﺮﺍﻧﺪﺍﺯی ﻧﻜﻨﺪ. ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻞ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﭼﻨﺪ قدمی بیشﺗﺮ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﭘﺎﻫﺎی ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺷﻞ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:«ﻣﻦ ﺩﻳﮕﺮ ﺟﻠﻮﺗﺮ نمیﺁﻳﻢ.»
ﭼﺮﺍ ؟ ...
صفحات کتاب :
371
کنگره :
‫DSR1629‭‬ ‭/ص9‫‬‮‭م83 1385
دیویی :
‫‬‮‭955/0843092
کتابشناسی ملی :
1672288
شابک :
964-471-872-0
سال نشر :
1385
شابک دیجیتال :
978-600-03-2682-1

کتاب های مشابه در کمین گل سرخ (بخش اول)