کتاب مرز آسمان بین

کتاب "مرز آسمان بین" با موضوع زندگینامه و خاطرات شش تخریب چی دفاع مقدس منتشر شده است.

آنچه می خوانید، خیال نیست. وهم و اندیشه هم نیست. سند است. سند یک عمر حسرت وصال. سند یک عمر نفس کشیدن بی دوست. سند عشق آسمانیان.

آن ها که تکه تکه وجودشان را فدای ذره ذره عشقشان نمودند. اینان کسانی را در کومه و کاشانه خود چشم به راه داشتند تا امروز همان ها از پدر، برادر، همرزم، فرزند و همسر خود سخن بگویند...

پای صحبتشان نشستیم. صحبت ها، پرونده شد. پرونده ها به قلم سپرده شد و قلم، خاطرات را برگزید و به رشته تحریر در آورد.

آنچه می خوانید، وقایع و خاطراتی است از عمر کوتاه گل ها؛ خاطرات مردانی آسمانی؛ مردانی آسمان بین و آسمان گزین؛ مردانی که عشق با همه عظمتش، سجده شان می کند.

در بخشی از خاطرات شهید شهیدمحمدرضاعبدی می خوانید:

در منطقه ی پنجوین عراق مستقر بودیم. اوضاع، به هم ریخته بود. فرمان عقب نشینی داده بودند. هیچ کس فکری به حال مجروحین نکرده بود.

ناگهان صدای محمدرضا را شنیدم که در آن شلوغی، با عصبانیت فریاد می زد:
«یا می آیید این مجروحین را می برید عقب، یا همه شما را می برم روی میدان مین!»
تعجب کردم. تا به آن روز، آن همه بی تابی در او ندیده بودم. دلسوزی و عصبانیتش بانی خیری برای مجروحین شد.