امتیاز
5 / 0.0
نظر شما چیست؟
کتاب خواب سرخ نوشته ی اصغر فکور، بر اساس زندگی نامه شهید سید ابراهیم شجیعی نوشته شده است.

شهید سیدابراهیم شجیعی در سال 1335 در روستای روئین از توابع شهرستان اسفراین در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. سید ابراهیم دوران کودکی و نوجوانی را در روستا به تحصیل و کمک به پدر و مادرش در امر کشاورزی گذراند.

ابراهیم در روستا بین مردم از احترام و منزلت بالایی برخوردار بود. او همیشه اهل نماز بود و هیچ وقت نمازش به تأخیر نمی افتاد. شهید سیدابراهیم شجیعی دوستدار وطن بود و همین امر باعث شد که به فرمان رهبرش امام خمینی (ره) لبیک بگوید و راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شود.

سید ابراهیم بعد از مدتی در جبهه در سال 1364 در منطقه فاو در عملیات والفجر 8 به دیدار حق شتافت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک این شهید بزرگوار پس از انتقال به شهرستان اسفراین برای خاکسپاری به زادگاهش روستای روئین انتقال داده شد و به خاک سپرده شد.

در بخشی از کتاب خواب سرخ می خوانیم:
ابراهیم به چشمان خیس مادرش نگاه کرد. سعی کرد لبخندبزند امّا بغض گلویش را چسبید. پدرش بقچه ی گره زده را زیربغل گرفته بود و او را نگاه می کرد.
بجُنب پسر. الان آفتاب می زند.
ابراهیم نگاهش را از چشمان خیس مادرش برداشت و به طرف کفش های لاستیکی اش رفت. مادر آه کشید و صدایش به گوش رسید.
در پناه خدا باشی، ابراهیم.
ابراهیم از ایوان گِلی به حیاط پرید. مرغ و خروس ها پر سر وصدا به اطراف فرار کردند. مادر لبخند زد. ابراهیم برگشت و نگاهش کرد.
زود برمی گردیم.
مادرش سر جنباند. چهارقدش را به صورت کشید. هوای صبحگاهی خنک بود. ابراهیم برای آخرین بار به درخت های کوتاه و بلند نگاه کرد. دلش از غصه ای می سوخت. دوست داشت همه ی رنگ و بو روستا را با خودش ببرد. همیشه وقتی تابستان می رسید، همین حال را داشت.
تندتر بیا بچه جان. دیر برویم، مینی بوس می رود.
ابراهیم پا تند کرد و به کنار پدرش رفت. می توانست صدای نفس های او را بشنود. به یاد دو سه شب گذشته افتاد. پدرش ازشنیدن خبر کربلایی کاظم حسابی ذوق کرده بود. وقتی به خانه رفته بودند، اولّین کسی که خبر رفتنشان به کرج را شنید، مادرش بود. پدرش گفته بود اگر اوضاع کار رو به راه باشد، تا آخر سال خیالش راحت است.
حواست کجاست آقاجان، تندتر بیا.
ابراهیم به خودش آمد. فاصله اش با پدرش زیاد شده بود. دوباره پا تند کرد. خوشحال بود که می تواند کمک ِ پدرش باشد. از دور صدای خرناس اگزوز مینی بوس به گوش می رسید.
صفحات کتاب :
87
کنگره :
DSR1625‏‫‬‭‭/ ق‌6 27 .ج 1385‌
دیویی :
955/08430922
کتابشناسی ملی :
م‌85-3479
شابک :
‏‫‬‭978-964-2546-27-5
سال نشر :
1385

کتاب های مشابه خواب سرخ