شیما که به گفته پدر بزرگش روزی گنج روستا را کشف خواهد کرد و روستا را از فلاکت نجات خواهد داد در گیر حسادت عمه بد ذات خود می گردد عمه وی را تهدید به قتل می نماید اما پدر شیما او را به فرانسه می برد در آنجا با پسر مسلمانی به نام محمد آشنا می شود در مدرسه معلم وی که کف بینی میداند از آینده روشنی برای شیما خبر می دهد اما شیما در گیر آینده و گذشته خود در روستا می باشد تا اینکه ...
نظر دیگران //= $contentName ?>
خیلی عالی...
هرچی بود من ک خوشم اومد شما فوق العاده اید...
سلام به نظر این داستان تقلیدی از رمان های بزرگ دنیا که با فرهتگ جامعه مسلمان تطبیق داده شده اما دراین مورد هم ...
خوب...