0.0از 0

نبوت

اسلام و معارف
دسته بندی
مرتضی مطهری
نویسنده
صدرا
ناشر
%65
۴۹٬۰۰۰
۱۷٬۱۵۰
خرید
  • چاپی
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب نبوت

کتاب نبوت مجموعه‌ای مشتمل بر چهارده جلسه سخنرانی استاد شهید مطهری است. سبک بحث یک سبک کاملاً ابتکاری است و در یک قالب خاص مثلا قالب متکلمین یا فلاسفه جای نمی‌گیرد، بلکه استاد با توجه به احاطه خود بر نظرات متکلمین و فلاسفه در این باب و با توجه به نظریات موجود در برخی علوم انسانی جدید مانند روان‌شناسی و با عنایت به شبهاتی که در این باب هست، یک طریق مخصوص را طی کرده‌اند و البته سؤالاتی که در پایان جلسات مطرح شده است در تعیین خط سیر بحث مؤثر بوده است.

استاد شهید مطالب خود را در چهار بخش «راه های اثبات نبوت»، «وحی»، «معجزه» و «اعجاز قرآن» دسته‌بندی کرده اند و درباره ماهیت «وحی» و ماهیت «معجزه» که معمولاً در کتاب‌های کلامی کمتر بحث می شود، به تفصیل سخن رانده‌اند. 

گزیده کتاب نبوت

یک نظریه، نظریه عامیانه است. (من نمی‌گویم این نظریات درست است یا نادرست، بعد که آیات قرآن را خواندیم ببینیم که قرآن با کدام یک تطبیق می‌کند.) یک نظریعوام الناس دارند و آن این است که تا می‌گویند «وحی» این جور به فکرشان می‌رسد که خداوند در آسمان است، بالای آسمان هفتم مثلا، در نقطه خیلی خیلی دوری، و پیغمبر روی زمین است، بنابراین فاصله زیادی میان خدا و پیغمبر وجود دارد، خدا که می‌خواهد دستورهایش را به پیغمبرش برساند نیاز دارد به یک موجودی که بتواند این فاصله را طی کند و آن موجود قهرا باید پر و بال داشته باشد تا این فاصله را طی کند، و از طرفی هم باید عقل و شعور داشته باشد که بتواند دستوری را از خدا به پیغمبر القاء کند. پس این موجود باید از یک جنبه انسان باشد و از یک جنبه مرغ ؛ باید انسان باشد تا بتواند دستور خدا را برای پیغمبر بیاورد چون می‌خواهد نقل کلام و نقل سخن کند، ولی از طرف دیگر چون این فاصله بعید را می‌خواهد طی کند (اگر هر انسانی می‌توانست، خود پیغمبر می‌رفت و بر می‌گشت) باید یک پر و بالی داشته باشد تا این فاصله میان زمین و آسمان را طی کند، و او همان است که به اسم «فرشته» نامیده می‌شود.

عکس فرشته‌ها را هم که می‌کشند می‌بینیم یک انسان است، سر دارد، چشم دارد، لب دارد، بینی دارد، گردن دارد، دست دارد، پا دارد، کمر دارد و همه چیز دارد به اضافه دو تا بال نظیر بال کبوتر، فقط لباس ندارد که حتی بی‌شلوارش را هم می‌کشند. آقا بزرگ حکیم گفته بود «این که مردم شنیده‌اند ملائکه مجردند، این ها مجرد از تنبان فرض کرده‌اند (به همان زبان مشهدی)، مجرد است یعنی خالی از تنبان است، شلوار پایش نیست!»