نظر شما چیست؟
روزی روزگاری کره اسبی با مادرش در کنار یک رودخانه زندگی می کردند.

یک روز کره اسب از مادرش اجازه گرفت تا تنهایی به دهکده برود و غذا بیاورد.

مادر از این حرف کره اسب خوشحال شد و اجازه داد که به دهکده برود.

اما کار آسانی نبود. کره اسب باید از رودخانه عبور می کرد، ولی نمی دانست رودخانه چقدر عمیق است…

کتاب های مشابه من میتونم رد بشم؟