کتاب بازگشت به بابیلون pdf

کتاب بازگشت به بابیلون شامل سه داستان کوتاه از سری داستان های کوتاه اسکات فیتز جرالد است که در حقیقت مضمون کلی آن ها برگرفته از تجربه های شخصی نویسنده است و فساد تدریجی را در زندگی نمودار می سازد.

فیتز جرالد در سه داستان کتاب بازگشت به بابیلون (Babylon Revisited) به توصیف وضعیت نسلی که با رویدادهای درخشان و امیدهای واهی در دهۀ ۱۹۲۰ زندگی می کردند، می پردازد و خیال پردازی ها و آرمان گرایی هایی جوانان آن دوره را به تصویر می کشد. عنوان داستان ها عبارتند از: «بازگشت به بابیلون»، «جام کریستال» و «دهۀ گمشده». داستان «بازگشت به بابیلون» ماجرای زندگی فردی به نام «چارلی ولز» است. چارلی ولز با زنی جذاب به نام «هلن» در پاریس ازدواج می کند.

در مدت کوتاهی با سفر به آمریکا، ثروت کلانی به دست می آورد، امّا هم زمان با الکلی شدن، همسرش هلن را از دست می دهد و مرگ هلن همراه با سوء ظن و معمّاهایی همراه می شود. خواهر هلن «ماریون»، مراقبت از فرزند آن ها «هونوریان» را بر عهده می گیرد. چارلی بعد از ترک الکل، دوباره بعد از چند سال به پاریس بازمی گردد تا این بار زندگی جدیدی را با دخترش آغاز کند، که با برخوردها و واکنش های مختلفی از اطرافیان مواجه می شود.

اسکات فیتز جرالد (Scott Fitzgerald)، داستان نویس آمریکایی، در 24 سپتامبر 1896 در خانواده ای ایرلندی و کاتولیک از طبقه ی متوسط جامعه در ایالت مینوستا به دنیا آمد. نخستین رمان اش با عنوان «این سوی بهشت» در سال 1920 منتشر شد که هم از نظر فروش و هم جلب توجه منتقدان به پیروزی بزرگی دست یافت. فیتز جرالد پس از موفقیت اولین رمان اش به نوشتن آثار متعددی از جمله رمان «گتسبی بزرگ» (1925) دست زد که به اعتقاد صاحب نظران، زیباترین اثر فیتز جرالد و یکی از صد اثر برتر قرن بیستم است، که در آن صدای خرد شدن و شکسته شدن همه ی معیارهای فریبنده ی نسل او به گوش می رسد.

در بخشی از کتاب بازگشت به بابیلون می خوانیم:

احساس واقعی و تنفرش نسبت به چارلی از لحن سردش هنگام صحبت با او، به راحتی قابل فهم بود. اما چارلی در برابر این برخورد ها، فقط لبخند می زد، زیرا که نقشه ی مهم تری در سرش داشت. البته این پرخاشگری های ماریون برای چارلی مزایایی هم داشت و باعث شد تا او بفهمد که به اندازه ی کافی منتظر شده است. تصمیم داشت تا جایی که می شود صبر کند تا آن ها خودشان قدم اول را برای صحبت در مورد مسأله ای که می دانستند چارلی فقط به خاطر آن تا این جا آمده است، بردارند.