نظر شما چیست؟

معرفی کتاب نظریه های متاخر توجیه و شناخت

کتاب نظریه های متاخر توجیه و شناخت به قلم جلال پیکانی، ابتدا به مطالعه یک رویکرد جدید به نام برون گرایی در علم معرفت شناسی پرداخته و سپس نظریه های آلوین گلدمن، که از تأثیرگذارترین نظریه های توجیه و شناخت است را بررسی می کند.

با آغاز دورۀ مدرن در قرن هفدهم، چرخشی در محتوای فلسفه ایجاد شد. این چرخش عبارت بود از تغییر توجه از هستی شناسی به معرفت شناسی. تا پیش از دورۀ مدرن، ذهن فیلسوفان بیش از آنکه درگیر مسئلۀ شناخت باشد، متوجه مسئلۀ هستی و وجود بود؛ اما پس از دورۀ مدرن، کفۀ ترازو برگشت و پرسش های معرفت شناختی بر صدر نشست.

حتی امروزه بحث از تقدم هستی شناسی بر معرفت شناسی یا بالعکس جزء مباحثی است که بسیار بدان پرداخته می شود؛ اما با این حال، به طور کلی در کلِ تاریخ فلسفه، پرسش های معرفت شناختی همواره بخش مهمی از دل مشغولی فلاسفه را به خود اختصاص داده است.

هر چند که مباحث معرفت شناختی در سنت موسوم به قاره ای جایگاه ویژه ای دارد، اما آنچه امروزه از آن به عنوان معرفت شناسی معاصر یاد می شود، یکی از شاخه های فلسفۀ تحلیلی به شمار می آید. در تعریف این شاخه از فلسفه چنین گفته می شود: «معرفت شناسی عبارت است از مطالعۀ ماهیت شناخت و توجیه؛ به طور خاص: مطالعۀ مؤلفه های تعیین کننده، شروط یا منابع اساسی و حدود شناخت و توجیه.

معرفت شناسان تنها به نوع خاصی از معرفت توجه دارند. توضیح اینکه، به طور کلی می توان سه نوع شناخت را از هم متمایز کرد: شناختن چگونگی انجام کارها یا معرفت به معنای کاردانی (مثل شناخت چگونه رانندگی کردن)، شناختن مکان ها یا اشخاص یا معرفت از راه آشنایی با موارد جزئی (مثل شناختن شهر تهران) و نهایتاً این شناخت که اشیا و امور چنین و چنان هستند (مثل شناختن این که ایران در آسیا قرار دارد). قسم اخیر را شناخت قضیه ای می نامند و تنها این قسم شناخت مورد علاقۀ معرفت شناسان است. نوع سوم به این دلیل شناخت قضیه ای نامیده می شود که عبارت موصولی، که مفعول فعل شناختن به دنبال آن می آید، دربرگیرندۀ یک قضیه است.

یکی از مهم ترین پرسش های معرفت شناسی، پرسش از چیستی و ماهیت شناخت قضیه ای است. در طول تاریخ فلسفه، پاسخ اولیۀ افلاطون به این پرسش در رسالۀ ثئای تتوس، که به تحلیل سه جزئی شناخت یا تحلیل سنتی یا تحلیل استاندارد معروف است؛ تا حد زیادی مقبول واقع شده.

گزیده کتاب نظریه های متاخر توجیه و شناخت 

باید توجه داشت که کواین در همۀ موارد به این صراحت از تحویل معرفت شناسی به روان شناسی دفاع نمی کند. مثلاً وی در کتاب جست و جوی صدق به گونه ای دیگر سخن می گوید و هنجارمندی را از اساس رد نمی کند و به نحوی جایی برای آن باقی می گذارد. وی در موضع یاد شده تعبیر «معرفت شناسی طبیعی شدۀ هنجارمند» را به کار می برد.

به باور کواین، معرفت شناسی طبیعی شده دست کم از دو جهت واجد خصیصۀ هنجاری است. نخست آنکه، معرفت شناسی طبیعی شده بر تجربه گرایی استوار است. مهم ترین ویژگی هنجاری تجربه گرایی این است که اطلاعات و دانسته های ما دربارۀ جهان فقط از طریق تأثیرات انجام گرفته بر روی گیرنده های حسی حاصل می شود و هیچ راه مشروع دیگری وجود ندارد.

از آنجا که تجربه گرایی واجد این خصیصۀ هنجاری است، طبیعی گرایی نیز به نحوی از آن بهره مند است. افزون بر این، مطابق آنچه کواین در شبکه باور بیان کرده است، یک فریضه علمی بایستی از پنج حیث مورد بررسی قرار گیرد: محافظه کاری، کلیت، تواضع و اعتدال، ابطال پذیری، و سادگی. حتی اگر معرفت شناسی را نیز شاخه ای از علوم تجربی بدانیم، این تأملات پنج گانه در مورد آن نیز ضروری است.

اما حتی اگر کواین خود همچنان جایی برای هنجارمندی باقی گذاشته باشد، به هرحال برخی از معرفت شناسان این تفسیر را از معرفت شناسی او ارائه کرده اند و کواین خواسته یا ناخواسته به عنوان مخالف سرسخت هنجارمندی معرفی شده است؛ بنابراین ما در اینجا با دو برداشت از موضع کواین در باب هنجارمندی و ماهیت معرفت شناسی مواجه هستیم.

صفحات کتاب :
336
کنگره :
‫‬‮‭BD212‏‫‬‮‭/پ9ن6 1397
دیویی :
121
کتابشناسی ملی :
4726205
شابک :
978-600-7683-87-3‬‬‬
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه نظریه های متاخر توجیه و شناخت