امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (EPUB)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 32,500
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
165,000
15%
ت 140,250
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب شطرنج با ماشین قیامت

کتاب شطرنج با ماشین قیامت یک اثر فلسفی اجتماعی درباره ‏ی سه روز از زندگی یک بسیجی هفده ساله در شهری است که توسط عراقی ها محاصره شده است.

او دیده بان توپخانه است اما به رغم میل باطنی اش مسؤولیت وانت غذا به او محول می شود و او باید علاوه بر غذارسانی به رزمندگان، به سه نفر از آدم های عجیب و غریبی که شهر را ترک نکرده اند هم غذا بدهد. عراقی ها به سیستم رادار پیشرفته‏ ی عربی مجهز شده اند و او به دنبال آن می گردد. این سیستم رادار همان ماشین قیامتی است که نویسنده برای یافتن آن با استناد به سه قسمت از کتاب مقدس قرآن، انجیل و تورات، فلسفه‏ ی آفرینش انسان و زندگی اش در آخرت را از دیدگاه یک بسیجی نوجوان، روسپی زمان شاه و مهندس بازنشسته‏ ی پالایشگاه آبادان که ترکیبی از گناه و بی گناهی، سادگی و مکاری و تقدس و کفر هستند، بازخوانی می کند.

کتاب شطرنج با ماشین قیامت نگاه جدید و نوگرایانه به مقوله دفاع مقدس دارد و بیانگر این است که دفاع مقدس زمینه های رشد نسلی را به وجود آورده است. پال اسپراکمن نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه راتجرز امریکا این رمان را به انگلیسی ترجمه کرده است. هم اکنون این رمان در رشته زبان و ادبیات فارسی برخی از دانشگاه های آمریکا تدریس می شود. گفتنی است این کتاب به زبان ‏های عربی و فرانسه نیز ترجمه شده است.

حبیب احمدزاده ۲۷ مهرماه سال ۱۳۴۳ در آبادان متولد شد. پدرش از اهالی دلوار در شهرستان تنگستان است. احمدزاده فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران و دکترای پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس است. او از جمله فعالان در عرصه ادبیات و هنر پایداری بوده و تا کنون دو کتاب و چندین فیلمنامه در این زمینه نگاشته است.

احمدزاده در دوران جنگ به عنوان یک دیده بان، روزانه 10 ساعت مواضع خودی و دشمن را زیر نظر داشته و ذهنی تصویری از جنگ دارد. او از جمله فعالان در عرصه ادبیات و هنر پایداری بوده و تا کنون چندین اثر داستانی و فیلمنامه نگاشته است.

گزیده کتاب شطرنج با ماشین قیامت

خنکی آب وضو داشت حالم را جا می آورد که ناگهان صدای ساییده ی شدن دو جسم فلزی بلند شد. این جور صداها، موهایم را سیخ می کرد. با این حال، گوش هایم را تیز کردم. جهت صدا از پشت انبوه بلوکهای بتونی ای می آمد که چند روز پیش، برای سنگر سازی لبه ی اسکله، از قرارگاه فرستاده بودند. هنوز میلگردها ی را که باید از سوراخ های تعبیه شده در این بلوک ها رد می شد و آن ها را به هم متصل می کرد؛ نرسیده بود. برای همین هم، بی مصرف، بر روی هم تل انبار شده بودند.

صفحات کتاب :
342
کنگره :
‏‫PIR7943‭‬ ‭/ح755‏‫‭‭‭ش‌6 1387‭‮‬
دیویی :
‏‫‭‭8‮فا‬3/62‭‮‬‬
کتابشناسی ملی :
1585540
شابک :
978-964-506-155-3
سال نشر :
1387

کتاب های مشابه شطرنج با ماشین قیامت