امتیاز
5 / 0.0
نظر شما چیست؟
کتاب آتش و خشم نوشته مایکل وُلف حوادث و افرادی را پوشش می دهد که از 2016 تا 200 روز اول ریاست جمهوری، دور و بر ترامپ بوده اند. همچنین گفتگوهای وُلف با رئیس جمهور و نیز افرادی که اطراف او بوده اند را نشان می دهد.

این کتاب از دید نزدیک ترین دستیاران و اعضاء خانواده ترامپ و با درک مشترکی که بین همه آنها وجود دارد شروع می شود: ترامپ در انتخابات خواهد باخت و همه به آن چه که می خواهند می رسند. اما وقتی ترامپ رئیس جمهور می شود، همه چیز تغییر می کند. کاخ سفید ترامپ خیلی زود تبدیل به محل کشمکش قدرت می شود. مسئله این نیست که چه کسی ترامپ را کنترل خواهد کرد، چون او غیرقابل کنترل است، بلکه این است که چه کسی حرف آخر را بزند.

حلقه درونی انتخاباتی ترامپ کاملا باور داشتند که او رئیس جمهور نخواهد شد. برای آنها، برنده شدن ترامپ به معنای نقش بر آب شدن تمام نقشه هایی بود که به دقت برای خودشان کشیده بودند. وقتی بالاخره روز انتخابات به پایان رسید و ترامپ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، هرج و مرجی ناخوشایند ایجاد شد.

کسانی که کل عمرشان را صرف پس زدن ترامپ کرده بودند، اکنون می دیدند که باید در رابطه خود با او تجدید نظر کنند. چون او توانسته بود معجزه غیرقابل باور رئیس جمهور شدن را محقق کند، اما آیا می توانست از عهده مسئولیت های این شغل نیز بربیاید؟


در بخشی از خلاصه کتاب آتش و خشم می خوانیم:

بانون یک رؤیا داشت. او می خواست امتیازات طبقه کارگر را با منزوی کردن بیشتر آمریکا محقق سازد. بقیه کاخ سفید این ایده را مجاز می دانستند، اما آن را بی اعتبار می پنداشتند.

این دیدگاه که بانون اغلب خود را «رئیس جمهور بانون» می خواند، کمک زیادی به او نمی کرد و البته او از هر فرصتی برای بمباران رسانه ها با عکس و نیز بی اعتبار کردن ایوانکا استفاده می کرد. علیرغم پر سر و صدا بودن، او در مسیر بدی بود. ترامپ شروع کرد به بی اعتبار کردن شدید او نزد همه، و در نهایت هم همه چیز برملا شد: بانون حامی برتریِ نژاد سفید بود، با این وجود جواب کوشنر و ایوانکا را می داد که هر دو عنوان دموکرات را یدک می کشیدند. این مظهر طنز بود.

خانواده مِرسرها که مصمم بودند از سرمایه گذاری شان محافظت کنند، با ترامپ ملاقات کردند. اما ترامپ از هیچ کدام شان خوشش نمی آمد. وقتی هم که به دنبال کسب مشورت از جای دیگری بود، به او گفته شد که اخراج بانون اجتناب ناپذیر است و بسته به اینکه ترامپ با چه کسی صحبت می کرد، این کار را غیرممکن می دانستند.

در پشت صحنه، کوشنر هر کاری که می توانست می کرد تا از شر بانون خلاص شود. بدون او، کوشنر و بقیه یهودی هایِ کاخ سفید می توانستند ریاست جمهوری ترامپ را به چیزی مطبوع تر و قابل احترام تر تبدیل کنند.

در پایان، ترامپ پذیرفت که بانون را فوراً اخراج نکند. در عوض، کوشنر ارتقاء پیدا کرد و قدرت بیشتری کسب کرد، و ایوانکا در کاخ سفید نقش رسمی پیدا کرد. با این وجود، چون هنوز بانون حضور داشت، این باور در او وجود داشت که سرنوشتش حضور در کاخ سفید است و اهداف او باز هم باید دنبال و محقق شوند.

کتاب های مشابه کتابچه آتش و خشم