کتاب کتابچه کیمیاگر

معرفی کتابچه کیمیاگر

کتابچه کیمیاگر داستانی در مورد جوانی ست که می دانست باید افسانۀ شخصی خود را دنبال کند. هیچ چیز مهم تر از دنبال کردن نشانه ها برای پیدا کردن مسیر اصلی خود نیست و البته باید قادر باشید تا کاری را انجام دهید که قلبتان می گوید. باید تصمیمتتان را بگیرید. آیا عشق گنجی است که قلب به دنبال آن است؟ یا این که همواره باید به دنبال ثروت بود؟ تنها باید به رویاها و خاطره های خود تکیه کنید. خدای خودتان را بیابید. آیا او واقعاً معجزه می کند؟

اکثر اوقات در سفرمان به مقصد موفقیت، برایمان پیش می آید که متوجه شویم هرآنچه که به دنبالش بودیم و سخت برای بدست آوردنش تلاش میکردیم همان جایی بوده که اول از آنجا شروع کردیم اما ما تازه بعد از کلی جستجو آنرا کشف می کنیم. رمان های کوئیلو از پرطرفدارترین رمان ها در سراسر جهان است و که مضامینی نظیر عشق، زندگی، رویا و آرزوها را در قالب داستانی فلسفی و با نگارشی زیبا به تصویر می کشد. «کیمیاگر» داستان چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو را روایت می کند که زادگاهش را در اندلس ترک می کند و به شمال آفریقا می رود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند.

در این راه، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه می داند و یک کیمیاگر آشنا می شود و عاشق فاطمه، دختر صحرا می شود. هیچ کس نمی داند این گنج چیست و آیا سانتیاگو می تواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟ اما چیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر می رسید، سرانجام به جستجوی گنجی مبدل می شود که فقط در درون می توان آن را یافت.

گزیده کتابچه کیمیاگر

نامش سانتیاگو (Santiago) بود. او وظیفه مراقبت از گوسفندن را به عهده داشت. بودن با آن همه گوسفند برایش عادی شده بود. گوسفندان با او می خوابیدند و بیدار می شدند. گویی با زبان بیزبانی باهم به نوعی ارتباط برقرار می کردند. آیا چیز غیر عادی ای وجود داشت؟ خودش انتخاب کرده بود که چوپان باشد. برای تحصیل به کلیسا می رفت. خانواده اش از او می خواستند روحانی (کشیش) شود. هرگز نمی توانست درک کند که چرا خانواده اش فکر می کردند خداوند را همه جا به جز طبیعت می توان یافت. هنگامی که می خواست موضوع ترک تحصیل را با پدرش در میان بگذارد، بسیار مضطرب بود. مطمئن نبود که می خواست با زندگی اش چگونه برخورد کند، اما می دانست که او مرد سفر کردن است.