نظر دیگران

نظر شما چیست؟
نونِز، جوان 28 ساله، از کوه سقوط می‌کند. وقتی به هوش می‎آید خود را در دره‌ای با کلبه‌های جذاب سنگی می‌بیند. دره‌ایبا مردمانی عجیب ...

نونز به راه می‌افتد. پس از اندکی به روستایی با خانه‌های سنگی می‌رسد. او با مردی سال‌خورده و پسرش برخورد می‌کند و درمی‌یابد که آنها نابینا هستند و کمی بعد متوجه می‌شود که همه‌ی اهالی روستا نیز مانند آن‌دو نابینا‌یند.
اهالی روستا وقتی متوجه می‌شوند که مرد تازه‌وارد چشم دارد و از بینایی و ماه و خورشید و زیبایی حرف می‌زند دریافتند که او موجودی ناقص است و با آنها فرق دارد. نونز برآن می‌شود تا تمام تلاشش رابرای آگاهی اهالی روستا انجام دهد اما آنها درکی از سخنان او ندارند و او را تهدید به مرگ می‌کنند.
فالی‌یر دختر زیبای پزشک، مجذوب حرف‌های نونز جوان می‌شود و از تعریف‌های او از دنیای واقعی لذت می‌بَرد. اما آیا این رابطه سبب خواهد شد تا نونز به اهدافش که آگاهی مردم روستا است دست یابد؟

اچ. جی. ولز، نویسنده‌‌ی انگلیسی‌ زبان (۱۹۴۶ - ۱۸۶۶) داستان کوتاه «سرزمین نابینایان» را نخستین بار در آوریل ۱۹۰۴ (۱۲۸۳ش) در نشریه‌ای منتشر کرد و سپس در سال ۱۹۱۱، در کتابی تحت عنوان « سرزمین نابینایان و چند داستان دیگر »، بازنشر کرد. « سرزمین نابینایان »، یکی از برترین داستان‌‌های کوتاه این نویسنده، و بهترین‌‌های ادبیات مرتبط با نابینایی است
ولز ، بعدها این داستان را ویرایش کرد و نسخه‌‌ی اصلاح‌ شده‌‌ی طولانی‌تر را توسط ناشری خصوصی در انگلستان(انتشارات خروس طلایی Golden Cockerel )، در سال ۱۹۳۹ میلادی به علاقه‌مندان آثار خود عرضه کرد.
سال نشر :
1394

کتاب های مشابه سرزمین نابینایان (فصل 1)