نظر دیگران

نظر شما چیست؟
پدر سیاوش کیکاووس و مادرش از خاندان افراسیاب و بعد از زاده شدن سیاوش مادر می میرد و رستم نوزاد را نزد خود می برد و به او آیین پهلوانی می آموزد...

اما پس از بازگشت سیاوش به دربار کیکاووس همه از دلیری و فرهمندی سیاوش به شگفت می آیند. سودابه همسر کاووس که دختر شاه هاماوران است، دل به سیاوش جوان می بازد و اما سیاوش که پای در راه یزدان دارد، تن به چنان عشق گناه آلودی نمی دهد و سودابه را از خود می راند و سودابه از بیم رسوایی او را به گناه متهم می کند و کیکاووس که پادشاهی بی خرد است برای آزمون بی گناهی فرزند آتشی بزرگ می افروزد و سیاوش را به درون آن می فرستد و آتش آسیبی به سیاوش نم یزند زیرا او بی گناه است ...
سیاوش به تندرستی از آتش بیرون می آید اما چون از پدر آزرده است به نزد او بازنمی گردد و از توران زمین به نزد افراسیاب می رود. شاه تورانی او را به گرمی می پذیرد و دخترش فرنگیس را به همسری او در می آورد و فرمانروایی سرزمین های پهناور رابه او می سپارد و سیاوش در آن سرزمینه ها شهری خرم و زیبا به نام «گنگ دژ» می سازد. اما شادمانی ها درگذرند و گرسیوز برادر نابکار افراسیاب نگران است سیاوش جانشین افراسیاب شود؛ پس دسیسه می چیند و افراسیاب را علیه او بر می انگیزد و افراسیاب به سوی او می تازد...
سیاوُش یا سیاووش یا سیاوَخْش از شخصیت‌های بی‌گناهِ شاهنامه، مردی جوان و خوش‌چهره و فرزندِ پهلوان و برومندِ کاووس است. سیاوش، یکی از چهره‌های مظلوم و مغمومِ شاهنامه است. سیاوش نمود پاکی و لطافت بی خلل است که ویژگی آرمانی انسان را داراست و به همین دلیل از نسل او فردی چون کیخسرو پدید می آید و هموست که کین بیگناه را می ستاند . یکی از چهره های مظلوم و مغموم شاهنامه سیاوش است . دربار کاوس محیط امن و آرامی برای رشد و بالندگی شاهزاده جوان نیست . از همین رو رستم وی را به زابلستان می برد تا او را تحت حمایت خویش قرار دهد و وقتی به بالندگی رسید وی را دوباره روانه ی دربار نماید . در واقع سیاوش بخشی از جنبه های مثبت شخصیتی خویش را از رستم دارد.

کتاب های مشابه داستان سیاوش(بخش اول)