نظر شما چیست؟
کتیبه ای که سالیان قبل در شوش دفن شده است پای دو خارجی به نام فیلیپ و جرج را به ایران می کشد. آن ها سعی دارند با استخدام افرادی به این کتیبه دست پیدا کنند و با رابطی به نام تورج آشنا می شوند و او اصغر و خداداد را معرفی می کند و ..
فیلیپ و جرج به مغازه تورج می روند و از او می خواهند کتیبه ای را که در شوش دفن است برای او بیاورد. تورج به خاطر جنگ و خطرهای احتمالی قبول نمی کند اما وقتی می شنود دو مرد خارجی پول خوبی بابت آوردن کتیبه به او می دهند، قبول می کند و این کار را به اصغر و خداداد می سپارد. اصغر و خداداد به کار خرید و فروش مشغول هستند و از طرف دیگر مادر اصغر دل نگران آینده ی اوست و اصرار دارد که ازدواج کند. اصغر قبول کرده و به خواستگاری می رود اما عموی دختر با این ازدواج مخالف است و دلیل مخالفتش را نداشتن کار مشخص اصغر بیان می کند و ...
فیلیپ و جرج به مغازه تورج می روند و از او می خواهند کتیبه ای را که در شوش دفن است برای او بیاورد. تورج به خاطر جنگ و خطرهای احتمالی قبول نمی کند اما وقتی می شنود دو مرد خارجی پول خوبی بابت آوردن کتیبه به او می دهند، قبول می کند و این کار را به اصغر و خداداد می سپارد. اصغر و خداداد به کار خرید و فروش مشغول هستند و از طرف دیگر مادر اصغر دل نگران آینده ی اوست و اصرار دارد که ازدواج کند. اصغر قبول کرده و به خواستگاری می رود اما عموی دختر با این ازدواج مخالف است و دلیل مخالفتش را نداشتن کار مشخص اصغر بیان می کند و ...
نظر دیگران
داستان خوبی است...
لطفا داستان هایی برای نوجوانان بگذارید...
عالی، ایران آوا فوق العاده ست،این داستان هم جذاب بود...