کتاب چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟

پالومینو به طرز وحشتناکی شکنجه و بعد کشته شده است. دو مأمور پلیس مسؤول رسیدگی و پیگیری این جنایت می شوند.
پالومینو مولرو، جوان برومند خانواده ای فقیر، با آن صدای آسمانی و جذاب به جزای عشقی صادقانه به دختر جناب سرهنگ نیروی هوایی، به گونه ای بسیار فجیع و رنج آور کشته و از درخت آویزان می شود. شایعه چنان قوت می گیرد که هیچ کس نه می تواند و نه جرات می کند برای کشف حقیقت پا پیش بگذارد. مردم ساده معمولی چشم شان را به پلیس منطقه دوخته اند که به نظر می رسد در برابر قدرت کوتاه خواهد آمد.
گویی ماجرای قتل پالومینو مولرو را به وضوح در خواب دیده و اکنون تکه هایی از آن را به خاطر می آورد که باید با اتفاقی غیرمنتظره، بخش های از یاد رفته آن را به یاد آورد. اما آرام آرام به تحلیل آدم ها، حتی فرعی ترین آن ها که از پس خانه های مقوایی شان، شاهد پیگیری و حل معمای جنایی هستند (که آن ها را به شدت نگران کرده است) و بار دیگر حضور بلامنازع مقامات را در کنار خود احساس کرده اند.
آلیسیا، دختر سرهنگ، زمانی پا به عرصه رمان می گذارد که نه ستوان و نه لیتومای گروهبان اصلا منتظرش نبوده اند و شنونده در می یابد که تمام نشانه ها و سرنخ ها را برای یافتن قاتل آن جوان خواننده، او به طریقی پنهان، به ستوان داده است ...