کتاب سه ساعت تا پرواز شماره 747

خلبان همتی تصمیم می گیرد برای آخرین پرواز و بازنشستگی، با هواپیمای 747 پرواز کند و بعد برای ادامه تحصیل پسرش به همراه همسر، برادر همسر و پسرش، به خارج از کشور مهاجرت کند.

اما، مدتی است که نامه های تهدید آمیز و ایمیل های مشکوکی برای خلبان می رسد که موجب نگرانی او و خانواده اش می شود. در حین آخرین پرواز خلبان همتی به همراه کمک خلبان بطور مشکوکی مسوم و بیهوش می شوند. موضوع برای حل و فصل به پلیس فرودگاه اطلاع داده می شود و سربازرس کمالی برای پی گیری ماجرا انتخاب می شود.
در میان مسافران هواپیما یکی از نیروهای پلیس به نام آقای مرتضوی حضور دارد که سربازرس برای هدایت هواپیما او را به اتاق خلبان کشانده و موقعیت را تشریح می کند. در ابتدا آقای مرتضوی دستپاچه شده و نمی تواند موقعیت را مدیریت کند، اما کم کم کنترل خود را به دست می آورد. با کمک همسر خلبان همتی ، سربازرس به یکی از تکنسین های فرودگاه که در گذشته خواستگار همسر خلبان همتی بوده مشکوک شده و از او بازجویی می کند. اما تکنسین هیچ نشانه ایی برای انتقام گرفتن ندارد و با داشتن نوه و عروس و داماد، خانواده خوشبختی به نظر می رسد.
در مرحله بعد سربازرس به همسر و پسر خلبان مشکوک می شود و فکر می کند فرستادن ایمیل ها کار پسر خلبان است و همسرش نیز برای گرفتن پول بیمه با او همدست است.
اما یکی از پیش خدمت های کافی شاپ فرودگاه، خلبان همتی و کمک خلبان را به همراه فرد ناشناسی با لباس فرم تکنسین های فرودگاه دیده است که قد بسیار بلندی داشته و کفش هایش با فرم تکنسین ها متفاوت است. ماجرای بیمه خلبان و پول هنگفتی که بعد از بروز حادثه به خانواده خلبان می رسد، سربازرس را دوباره به سمت خانواده خلبان می کشاند.