نظر دیگران

نظر شما چیست؟
پادشاهان مصر و شام و هاماوران که همان یمن امروزی است، از پیروزی های کیکاووس هراسان شدند و هم دست و هم داستان به جنگ او آمدند. شا شاه پادشاه هاماوران از در پوزش برآمد و ارمغان هایی گرانبها برای کاووس می فرستد، اما کاووس ارمغانی بس گرانبهاتر خواست و سودابه دختر شاه شاه را که زیبا، باخرد و مهربان است، خواستگاری می کند و خشم شاه شاه را بر می انگیزد، اما سودابه بر خلاف تصورش با دیدن کاووس شیفته او می شود. سودابه یگانه دختر پادشاه هاماوران ،سروبالا، گیسوکمند باچهره ای “چو خورشید تابان به خرم بهار”سوگلی و دُردانه ی پدرش است.
کیکاووس با شنیدن آواز دل آرایی ها و زیبایی های سودابه به او دل می بازد و با آن که شاه هاماوران به این دختر “گرامی تر از جان شیرین” ، سخت دل بسته و به پیوند او با شاه ایران خشنود نیست ، ولی سودابه چنان فریفته ی جاه و شکوه کاووس می شود که رو در روی پدر می ایستد. در پی این دلدادگی ،جنگی بزرگ در می گیرد و برای بازگرداندن سودابه سپاهی از بربرستان کیکاووس و مرتبه داران ایران را در دژی به بند می کشند ، سودابه با تمام توان به خاطر کیکاووس ایستادگی می کند.
شاه هاماوران به ناچار به این وصلت رضایت می دهد، اما پس از این ازدواج شبی به بهانه برپایی میهمانی کیکاووس را به کاخ خویش دعوت می کند و در آنجا با نیرنگ کیکاووس و دیگر سپاهیان ایران را به بند می کشد و به اسارت خود در می آورد. این بار نیز مانند همیشه تا این خبر به ایرانیان می رسد، رستم به کمک شاه ایران می شتابد و ...

کتاب های مشابه سودابه ی کیکاووس