نظر دیگران

نظر شما چیست؟
شنام خاطرات رزمنده ‎ای به نام کیانوش گلزار راغب است، سپاهی 16 ساله (البته در شناسنامه کتاب، متولد 1334 نوشته شده که نادرست است) اهل روستای وندرآباد اسدآباد که در ابتدای سال 1360 به کردستان اعزام می ‎شود و در عملیاتی در قله شنام (در کردستان عراق)، بسیاری از دوستانش شهید می ‎شوند. در مرداد 1360 او به همراه برادر خود به دست گروهک ضد انقلاب کومله اسیر می ‎شوند.
در زندان کومله، برادرش شهید شده و خود او در معرض اعدام قرار می ‎گیرد؛ او عاشق دختر 16 - 17 ساله کرد به نام شیلان می ‎شود. شیلان به او کمک می ‎کند، خبر شهادت برادرش را می ‎دهد و از اعدام او جلوگیری می ‎کند. بعد از یک سال (شهریور 1361)، از اسارت آزاد می ‎شود و در سپاه کرمانشاه می ‎بیند که شیلان هم فرار کرده است. از او رفع اتهام می ‎کند و می ‎ماند تا شیلان آزاد شود، او را به خانه دایی ‎اش می ‎رساند. به اسدآباد برمی ‎گردد. یک ماه بعد از آزادی، برای آموزش به کرمانشاه می ‎رود، ولی به ‎جای پادگان، به خانه دایی شیلان در سقز می ‎رود.
به ‎دنبال شیلان تا روستای زادگاه او رفته و مدت ‎ها در خانه پدری شیلان با او تنهاست، تا بالاخره شیلان خواهرش را پیدا می ‎کند و با هم به سقز برمی ‎گردند و با شیلان خداحافظی می ‎کند. تا بهار 62 منتظر شیلان می ‎ماند که شاید به خانه ‎شان بیاید و وقتی نمی ‎آید، به خانه آن ‎‎ها در سقز می ‎رود و متوجه می ‎شود که شیلان اسیر کومله شده است...
کنگره :
‫‬‮‭DSR1621/5 /گ8آ3 1390
دیویی :
‫‬‮‭955/0843092
کتابشناسی ملی :
2000749
شابک :
978-964-506-970-2
سال نشر :
1390

کتاب های مشابه شنام