شرح کتاب شنود

کتاب شنود، به موضوع تجربه‌های نزدیک به مرگ پرداخته و کاری از گروه فرهنگی ابراهیم هادی است و منتشر شده از انتشاراتی به همین نام می باشد.

معرفی کتاب شنود

کتاب شنود روایتگر اتفاقی عجیب و نادر به نام NDE یا تجربه نزدیک به مرگ می باشد که برای فردی که ظاهرا پست امنیتی دارد اتفاق افتاده است. فرد مذکور با شرط پنهان ماندن نامش این حقایق را بیان کرده و در این وادی چیزهایی دیده که در غیر از دنیای ماورا قابل مشاهده نیست! چیزهایی که هرکس آنها را مشاهده کند دنیایش را دگرگون خواهد کرد و آدمی متفاوت میشود.
هضم مشاهدات این کتاب حتی برای معادباوران سخت است، دنیای ما ورای مرگ!
خود مرگ عرصه ای اسرار آمیز است! حال با پرداختن به دنیای بعد از مرگ عرصه را آن را اسرارآمیزتر هم میکند.
مرگ،« همانی که حضرت امیر(ع) درباره آن میگوید علاقه من به مرگ، از علاقه کودک به پستان مادر، بیشتر است» چیست و چه رازهایی در خود دارد؟
دنیای پس از آن چگونه است؟ بازتاب اعمال ما چه خوب و چه بدش، چه؟
با خواندن این کتاب ، کم و بیش اطلاعات خوبی از برزخ ( دنیای مابین این عالم و آخرت) و حقیقت هایی در مورد زندکی پس از مرگ بدرست می ‌آوریم.
هدف نویسنده از نگارش این کتاب در مقدمه ی آن چنین آمده است:
هدف ما در اين کتاب، از بيان خاطرات اين سرباز گمنام اسلام و انقلاب، اين بوده و هست که راه را گم نکنيم و فقط در تمام امور، رضاي خداوند متعال را در نظر بگيريم. در پايان به تمام دوستان و همراهان عزيز بيان مي کنم که: نقل تجربيات نزديک به مرگ ، صرفًا مؤيدي است بر وجود عالم پس از مرگ، و خواننده نبايد جزئيات تمام خاطرات و مطالب نقل شده از اين افراد را عين واقعيت تلقي نمايد، چرا که براي سنجش صحت چنين تجربياتي هيچ معياري وجود ندارد. اما هر تجربه و خاطره اي که خلاف آموزه هاي دين باشد، قطعًا کذب و غير واقعي است و هر تجربه اي که در آموزه هاي ديني وجود نداشته باشد و خلاف عقل نيز نباشد، تنها به عنوان امری ممکن تلقی شود.

نویسنده کتاب شنود

در مقدمه کتاب راوی از سخنان راوی چنین برمی آید که نویسنده کسی است که برای مصاحبه با افرادی که دارای تجربه نزدیک به مرگ را دارند، حضور پیدا کرده است. ولی اینطور که از شواهد امر پیداست و اسم فردی خاصی بر روی جلد آن حک نشده، گروهی از نویسندگان انتشارات ابراهیم هادی این وظیفه را متحمل شده اند.

متن کتاب شنود

در قسمتی از متن کتاب با عنوان ملک الموت، می خوانیم:
سينه ام سنگين بود. توجه من از آن نقطه نوراني به پايين پايم در همان اتاق کوچک جلب شد. يكباره ديدم پيرمردي بسيار نوراني و مهربان كه نمي توانم زيبايي چهره و محبتش را وصف كنم، با فاصله کمي روي سينه ام نشسته! با مهرباني به من لبخند زد و گفت: مي خواهي با من بيايي؟ آمده ام جان تو را بگيرم، آماده هستي؟
…..
به خودم قوت قلب دادم و گفتم: بد نيست همراهش بروم. من که در زندگي خيلي کارهاي مهم و خوب کرده ام و آدم خيلي خوبي بودم. براي همين دستانم را به سمت حضرت عزرائيل بلند کردم تا مرا همراهش ببرد. خيلي خيالم از خودم راحت بود. به خودم اعتماد داشتم و مطمئن بودم به بهشت خواهم رفت!
….
درست در همان زمان و شايد در كمتر از يك لحظه، تمام زندگي ام، از لحظه تولد تا زمان ورود به اين اتاق بيمارستان در مقابلم ظاهر شد. آن هم با تمام جزئيات! آنجا تكلمي صورت نمي گرفت. حرفي رد و بدل نمي شد، اما تمام سؤالات من به طور كامل جواب داده مي شد. من نتيجه تمام كارهايم را در همان لحظه ديدم و مرور کردم!
…..
در مشاهده اعمال، كسي مرا قضاوت نكرد. كسي مرا توبيخ ننمود، خودم بودم و وجدان خودم. حتي ديدم كه بارها و بارها تا پاي مرگ رفته بودم و اين خداوند بود كه مرا در آن لحظات نجات مي داد. بارها در مأموريت هاي مهم مرزي، مشكلات و سختي ها را به چشم ديده بودم و حالا با يقين متوجه مي شدم كه در تمام آن لحظات، عنایت خاص خداوند مانع مرگم شده بود!
….
حتي اشاره كردم كه من در فلان مأموريت خيلي سختي كشيدم تا آبروي اسلام و ايران حفظ شود، اما به من نشان دادند كه خيلي اصرار داشتي به نام خودت اين مأموريت گزارش شود و به خاطر آن مأموريت، حسابي تشويق شدي و ُمزدت را گرفتي! نمي دانم چه مثالي بزنم كه بهتر شرايط مرا در آن لحظات درك كنيد. يك كار ساده و كوچک، اما با نیت الهی و جهت رضای خدا، به قدري برايم ارزش داشت كه صدها كار سخت و طاقت فرسا، اما با نيت غير الهي، آن تأثير را نداشت! با ن ااميدي از خودم و اعمالم، از محاسبه دست کشيدم. چقدر عمرم را مفت باخته بودم! چه کارهاي بزرگي که با سختي و با تلاش شبانه روزي انجام داده بودم اما کمي توقع تشويق از طرف مافوق و يا ديده شدن از سوي مردم، یا حس غرور و منیت که این کار را من انجام دادم، تمام آنها را پوچ کرده بود.
….
در بعضي مأموريت ها که مسئولين من، بارها از کارم تعريف کرده بودند، اصلاً چيزي از معنويات و پاداش الهي به حسابم نيامده بود! من فقط حسرت مي خوردم که چقدر براي هيچ و پوچ دويده ام. حتي گاهي کارهايم، به جاي بار مثبت ، بار منفي داشت و علت آن عدم اخلاص و ريا در کارهايم بود.

خرید کتاب شنود

خلاصه کتاب شنود

تجربه‌گر کتاب شنود در زندگی شخصی خود درگیر مسائل مالی و عاطفی فراوانی است. همسر او بیمار و مبتلا به سرطان است ولی او در اوایل قدرت گرفتن داعش و زمانی که داعش در حال جذب نیرو در ایران است مجبور می‌شود همسرش و دو فرزندش را تنها بگذارد و به ماموریتی چندین روزه برود در هنگام بازگشت از ماموریت به خاطر خستگی جسمی و روحی و البته مننژیت در بیمارستان بستری می‌شود و در همین شرایط آنقدر خالش بد می‌شود که در نهایت اولین تجربه نزدیک به مرگش را تجربه می‌کند.
کتاب شنود با ۳۴ داستان با عنوان هایی چون؛ نفوذ مخفی داعش، چشمان فرزند، مرگ و شیاطین، قهقهه های شیطانی، منبع نور، مکافات عمل، ولی امر، روزهای بی تو بودن و … فصل بندی شده است.

فراکتاب

... بیوگرافی کامل