امتیاز
5 / 4.5
دریافت الکترونیکی (صوت و متن)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
رایگان
نظر شما چیست؟
پدرم مردی سربه‌راه و وظیفه‌شناس و بی‌شیله پیله بود. آن طور که خیلی از آدم‌های حسابی می‌گفتند از همان اوایل جوانی حتی از بچگی‌اش، همین خلق و خو را داشته بود. تا آنجا که خودم به یاد دارم مثل بقیه آدم‌ها بود، نه بگو بخندتر از‌ آن‌ها و نه عبوس‌تر. شاید بشود گفت ساکت‌تر. در خانه ما کسی که حرفش در رو داشت مادر بود نه پدر. مادر بود که هر روز ما، یعنی خواهرم، برادرم و من را دم فحش می‌گرفت. تا زد و یک روز پدرم سفارش داد قایقی برایش بسازند...

کتاب های مشابه سومین کرانه ی رود