رهایی:
صدای من به گوش تو نمیرسه
ولی تو شعرو از نگاه من بخون
فریاد کن عشقو رو قله های دور
سلام من رو به رهایی برسون
یه شب از این شبای سرد غم زده
بالا برو از دیوار دلمردگی
از این حصار ساختگی پایین بپر
پاتو بذار رو شونه های زندگی
تنت رو بسپار به هیاهوی یه موج
تو دریای طوفانی دست و پا نزن
رو آغوش برهنه ی دریا بخواب
بذارتا ماهیا هرچی میخوان بگن
پلی بزن به سرزمین کودکی
تو کوچه های خاکی افسانه بساز
بیا تا قصه هارو باور بکنیم
با اسب چوبی توی جاده ها بتاز
کنگره :
PIR۸۳۳۴ /ب۴۳۸۳ر۴ ۱۳۹۵