کتاب حاضر اثری از حمیدرضا رضوانی اول می باشد که توسط انتشارات آرسس منتشر شده است.
در راستای جامه ی عمل پوشاندن به سیاست های مندرج در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مبنی بر مشارکت هرچه بیشتر اولیاء در پیشبرد اهداف نظام مقدس تعلیم و تربیت کشور و به استناد بخشنامه شماره 601/106/614 مورخه 1396/1/9 اداره انجمن اولیاء و مربیان آموزش و پرورش استان خراسان رضوی و بهره جویی از خاطرات تلخ و شیرین اولیای عزیز در برهه ای از زمان که دانش آموز بوده اند، مقرر گردید این خاطرات و رخدادهای به یاد ماندنی در قالب دلنوشته گردآوری و نگهداری گردد.
که ان شاءالله به عنوان یک مجموعه ی گرانبها، برای آیندگان به یادگار بماند.
منزل ما حیاط بزرگی داشت و باغچه ای پر از گل های رز و یاس های رنگی بسیاری داشت. حدود سه یا چهار روز به روز معلم مانده بود که من ناراحت بودم که روز معلم برای معلمم هدیه چه چیزی تهیه کنم و با مادرم دائم بحث می کردم که من چه چیزی تهیه کنم.
مادرم از آمدن پدرم خبری نداشت و نگران آمدن پدرم بود و از من فراموش کرده بود که برای من چیزی تهیه کند تا روز معلم به مدرسه ببرم.
یک شب سرزده پدرم به خانه آمد و ما خیلی خوشحال شدیم که پدرم بعد از چندماه از مناطق عملیاتی آمده است.