کتاب ناپدیدشدگان، درباره مردم یک روستاست که روزی کنار رودخانه ده شان، با جسدی روبرو می شوند که آب با خود آورده است. جسد قابل شناسایی نیست. به همین دلیل، پیرزنی که پدر، شوهر و دو فرزندش گم شده اند، ادعا می کند که جسد برای اوست. زنان دیگر ده نیز که هر کدامشان، آشنا و خویش گم شده ای دارند، ادعای مشابهی درباره جسد می کنند...
رمان ناپدیدشدگان، بیانگر گوشهای از رنج و دردی است که ظلم و ستم حکومتهای دیکتاتوری برای زنان به همراه داشته است؛ زنانی که همسر، پدر و پسرانشان توسط حکومت برای بازجویی برده شده و دیگر اثری از آنها یافت نمیشود؛ و آنها از سر درماندگی حاضرند جسد عزیزان خود را بیابند و آنان را به گور بسپارند اما از حالشان باخبر باشند.
منشی از جا برخاست و شروع به خواندن دادخواست موردبحث کرد که بهموجب آن، خانم کاترینا تئوگونافیس حق و وظیفه خود میداند که شوهر متوفی خود، بخشدار سابق، آقای آندره تئوگونافیس را که به علتهای نامعلوم، اما تصادفی، درگذشته و در روز دوشنبه، هشتم ژوئن، جسد بیجانش را هنگامیکه با زنهای دیگر مشغول شستن لباس بوده یافته، به خاک بسپارد.
سپس منشی با لحنی یکنواخت و خستهکننده افزود که خانم تئوگونافیس این دادخواست را با اذعان به این واقعیت که ارتش جسد را در اختیار گرفته و درجایی نامعلوم به خاک سپرده تنظیم کرده است. به این دلایل، موجب خشنودی بسیار او خواهد بود که به او اجازه داده شود وظایف خود را بهعنوان همسر و مادر فرزندان متوفی به انجام برساند و تشییعجنازهای درخور او ترتیب دهد.
او به همراه مدارک رسمی معتبر، یک گواهی غسلتعمید، یک گواهی ازدواج بهوسیله کلیسا و گواهی غسلتعمید شش فرزند که متعلق به او و آقای آندره تئوگونافیس است تقدیم میدارد... .
داستان این کتاب صوتی در یک روستای یونانی و از جایی شروع میشود که مردم این روستا که در اشغال نازیها است، با جسدی مواجه میشوند که رودخانه آن را با خود آورده است. ازآنجاکه جسد قابلشناسایی نیست، زنانی که نزدیکانشان طی بازجوییهای حکومت دیکتاتوری ناپدیدشدهاند، ازجمله پیرزنی که پدر، شوهر و دو فرزندش گمشدهاند، ادعا میکنند که جسد متعلق به آنهاست؛ و در این میان، بین سروان فاشیستی که اداره امور این روستا را در دست دارد و زنان روستا، کشمکشی درمیگیرد... .