«زندگی جای دیگری است» اثر میلان کوندرا (-۱۹۲۹)، نویسنده فرانسوی چکتبار است. رمان زندگی جای دیگری است، حماسه طنزآمیزی در وصف دوران جوانی است که مفاهیم جاافتادهای همچون کودکی، جوانی، مادری و شاعری را به چالش میکشد. میلان کوندرا در این زمان، در قالب زندگینامه شاعری جوان به بررسی یک فاجعه میپردازد: این که شعر چگونه به یاری نیروهای اهریمنی در اجتماع میآید و هنر بر ضد آزادی و بر ضد جوهر خود به کار گرفته میشود. «یارومیل» شاعری واقعی است با شخصیتی مضحک و حساس، هراسانگیز و البته به کلی بیگناه. او را مادرش شاعر بارآورده و هم او تا بستر عشق و مرگ همراهیاش میکند. یارومیل شاعری بزرگ است که در میانه انقلاب کمونیستی، در میانه نمایشی از لودگی گرفتار شده و از شاعری سادهدل به هیولایی هولناک بدل میشود.
مامان شعرهایی را که یارومیل بدون یک کلمه حرف روی میزش گذاشته بود میخواند و سعی میکرد میان این خطوط، زندگی پسرش را بخواند. فقط ای کاش این شعرها به زبان روشنی حرف بزنند! صداقتشان فریبدهنده است؛ پر از معما و کنایهاند. مامان میداند که فکر پسرش مشغول زنهاست، اما هیچ نمیداند که او با آنها چه میکند. بالاخره موفق شد کشوی میز تحریر یارومیل را باز کند و بهدنبال دفتر خاطرات او بگردد. روی زمین زانو زده بود و با هیجان آن را ورق میزد. نوشتهها مختصر بود، اما او توانست نتیجهگیری کند که پسرش عاشق است. یارومیل عشقش را با یک علامت و یک حرف بزرگ مشخص کرده بود، و او در واقع موفق نشد حدس بزند این زن چه کسی است؛ در عوض در آن با میل شدیدی به توصیف جزییات که بهنظر مامان کریه میآمد، نوشته شده بود در چه تاریخی اولین بوسهشان را رد و بدل کردهاند....
هرگز آنقدر خوشحال نبود. حس کرد از شعر لبریز شده است و پشت میزش نشست. فکر میکرد نه، این درست نیست که عشق و وظیفه را در برابر هم قرار دهد. این دقیقا برداشت قدیمی این مساله است. عشق یا وظیفه، زن محبوب یا انقلاب. نه. نه. بههیچوجه اینطور نیست. اگر او دختر موقرمز را در خطر انداخته، به این معنی نیست که عشق برای او ارزشی ندارد. چراکه آنچه یارومیل میخواست، دقیقا این بود که دنیا، دنیایی شود که در آن مردان و زنان بیش از پیش یکدیگر را دوست بدارند.
اهالی ادبیات در ایران برای اولین بار میلان کوندرا را با رمان معروف و شناختهشدهاش به نام «بار هستی» شناختند. رفتهرفته او با سبک خاص و متفاوتش در داستانپردازی جایی در دل مخاطبان ادبیات سراسر دنیا و همچنین ایران باز کرد. این نویسنده متولد کشور چک است، اما به فرانسه تبعید و مقیم آنجا شد. به همین خاطر اصرار دارد که آثارش بین آثار فرانسوی داوری و ترجمه شوند. میلان کوندرا در برخی از آثارش به انتقاد از استعمار اتحاد جماهیر شوروی و نظام حکومتی آن پرداخت و همین نگاه انتقادی باعث شد که آثارش در چکسلواکی ممنوع شود.
کوندرا در سال ۱۹۸۴ رمان بار هستی را نوشت که از آن استقبال زیادی شد. موضوع این کتاب درگیری و مشکلات یک زوج در کشور چک است. فیلیپ کافمن، کارگردان آمریکایی، از روی این کتاب فیلمی به همین نام ساخت. در سال ۱۹۹۰ کتاب دیگری از کوندرا با عنوان جاودانگی منتشر شد. این کتاب برخلاف آثار دیگر نویسنده، درونمایهای فلسفی دارد. سه رمان بعدی میلان کوندرا، یعنی رمانهای «آهستگی»، «هویت» و «جهالت» نشاندهنده دوره جدیدی از فعالیت حرفهای کوندرا بهعنوان نویسنده است که هرسه به زبان فرانسوی نوشته شدهاند.