استفان گایز در کتابش خرده عادت ها، سعی می کند به خواننده کمک کند تا با راهکارهای جدید و نیرومند، برای ساخت عادت ها آشنا شود و این گونه تحولی بزرگ در زندگی و درون خود ایجاد کند. در کتاب خرده عادت ها این مساله بررسی می شود که بیشتر انسانها تصور میکنند که بدون برداشتن گامی بلند و بدون طیکردن راهی طاقتفرسا، محال است به هدفی که در ذهن دارند برسند و ممکن است هرگز توجه نکنند که همین طرز فکر، سالهاست که مانع از رسیدن آنها به اهدافشان شده است. شاید در نتیجۀ آموزشهای نادرست جامعه و مدرسه یا تحت تأثیر سخنرانیهای انگیزشی پیرامونتان باشد که اگر بخواهید عادتی بسازید، منتظر رسیدن اول هفته، اول ماه یا سال نو میمانید و چنان باری از وظایف را بر دوش خود میگذارید که فقط تصور انجامش، شما را از شروع کار، منصرف خواهد کرد.
بیشتر روشهای ساخت عادت، به شما تلقین میکنند که در مدت 21 تا 30 روز میتوانید عادتی را در خود به وجود آورید، در صورتی که طبق تحقیقات علمی انجام شده توسط دانشمندان، این مدت با توجه به خصوصیات شخصی، شرایط فرد و نوع عادت مورد نظر، از 18 تا 254 روز متغیر است. اگر برای خود هدف بزرگی همچون انجام 100 حرکت شنا در روز، 2 ساعت پیادهروی روزانه و نوشتن 10 صفحه در طی یک روز را در نظر گرفتهاید، باید بدانید که همان روزهای اول، درجا خواهید زد.
استفن گایز (Stephen Guise) در کتاب خرده عادتها (Mini Habits) که در زمرۀ پرفروشترینهای سایت آمازون قرار دارد، شرح میدهد که چگونه پس از آنکه کاملاً از باانگیزه ساختن خود برای ورزش ناامید شده بود، بهطور اتفاقی تصمیم میگیرد به جای روزی 100 حرکت شنا، برای خود یک خردهعادت بسازد و روزی فقط یک حرکت شنا انجام دهد. پس از مدتی توانست این حجم کوچک ورزش را به ورزشی کامل تبدیل کند و در کمال ناباوری با همین تکحرکت، عادتی ساخت که تا ماهها و سالها دوام آورد.
پس او نتیجهگیری میکند که شاید ناموفق بودنش در ساخت عادت ورزش کردن در این 10 سال، ربطی به خودش نداشته و مشکل از راهکارهایی بوده است که بارها در کتابها و سخنرانیها خوانده و شنیده و به کار گرفته است؛ راهکارهایی که فقط «انگیزه» و «تکرار بیوقفه» را لازمۀ تغییر رفتار و ساخت عادت میدانند، حال آنکه احساسات انسانی و انگیزه آنچنان بیثباتاند که نمیتوان فقط با تکیه بر آنها، رفتار جدیدی ساخت.
استفن گایز توضیح میدهد که راهکارهای انگیزشی و در نظر گرفتن حجم زیادی از کار، نمیتوانند شما را به نتیجه برسانند، زیرا همۀ این روشها از شما میخواهند که با ذهن ناخودآگاه خود بجنگید (بخشی از ذهن که کار را بهطور خودکار انجام میدهد). این جنگ برندهای ندارد، زیرا فقط هنگامی که بتوانید قوانین این بخش از ذهن را به بازی بگیرید و محدودیتهای ذهنتان را بپذیرید، موفق به ساخت تغییری پایدار در خود خواهید شد.
طراحی ساختار خرده عادتها به گونهایست که قبل از انجام کار، هرگز حس دشوار بودن کار به شما دست نخواهد داد. یک مزیت آغازین که با انجام کار اضافه، بیشتر از آن برخوردار خواهید شد. به یاد میآورید که در ابتدا چگونه از 30 دقیقه تمرین ورزشیام صحبت کردم و آن را در نظرم همچون «کوه» بزرگی مجسم کرده بودم؛ دشواری آن تمرین در نظرم فوقالعاده زیاد بود - حسی که از دشواری آن داشتم بیشتر از دشواری واقعی آن بود. اما هنگامی که تصمیم گرفتم از یک حرکت شنای روی زمین شروع کنم و به همان روال ادامه دادم، دشواری از پیش حسشده به میزان چشمگیری پایین آمد. تعیین خرده عادتها بهترین راه برای پایین آمدن دشواری از پیش حس شده در هر پروژهای میباشد.
به محض آنکه شروع به کار کنید و حس کنید که برای ادامه دادن آن آزادید، طبق تأثیر روانی شروع کار، دشواری حس شده در شما تا حد بسیار زیادی کاهش خواهد یافت. درست مثل قوانین فیزیک، بالاترین حد اصطکاک، در ابتدای حرکت به وجود میآید. هنگامی که در حرکت هستید، در نتیجهی شتاب حرکت (و انگیزهی بالا رفته)، همه چیز برایتان آسانتر خواهد شد.
همچنین، آغاز کردن کاری، حتی به کوچکترین روش ممکن، ذهنتان را به واقعیت نزدیک میکند و این بسیار پراهمیت است. قبل از اقدام به انجام کاری، ذهنتان سختی انجام آن کار را تصور میکند. پیشبینی اولیهی من از یک تمرین ورزشی 30دقیقهای، به سختی صعود به قلهی اورست بود. اما چنین تصوری اشتباه بود. اغراق درمورد سختی کارهایی که به تلاش ذهنی یا جسمی فوقالعاده زیادی نیاز دارند، بسیار معمول است. هنگامی که با تکنیک اجبار به شروع (تکنیک اول-اقدام)، خود را مجبور به انجام یک حرکت شنای روی زمین کردم و توانستم 30 دقیقه کامل ورزش کنم، به این نتیجه رسیدم که حس دشواری از پیش حسشدهای که داشتم تا چه حد مضحک بوده است.
98911****9271عالی و واقعا کاربردی
1401-2-21 00:17:04
پاسخ