کتاب سیگاریا رو سوریه نمی برن (چاپی و pdf)

زندگی نامه شهید مدافح حرم علی اکبر شیرعلی

امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 30,000
خرید چاپی
55,000
10%
ت 49,500
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب سیگاریا رو سوریه نمی برن

کتاب سیگاریا رو سوریه نمی‌برن نوشته مهری غلام‌پور شامل زندگی‌نامه شهید مدافع حرم علی‌اکبر شیرعلی مباشد. این‌کتاب دهمین‌عنوان از مجموعه «مدافعان حرم» است که انتشارات 27 بعثت چاپ می‌کند.

شهید علی‌اکبر شیرعلی از شهدای مدافع حرم استان خوزستان است که ۵ اردیبهشت ۶۳ همزمان با سالروز تولد حضرت علی‌اکبر(ع) در شهر آغاجاری متولد شد و ۱۷ آذر سال ۹۴ همراه چندتن دیگر از مدافعان حرم در حلب به شهادت رسید.

کتاب زندگی این‌شهید دو فصل، وصیت‌نامه و عکس‌ها و اسناد مربوط به شهید شیرعلی را شامل می‌شود.

گزیده کتاب سیگاریا رو سوریه نمی‌ برن

چند روز بعد از شهادت حاج رضا، منصور پرما، سرِ علی اکبر را هم اصلاح می کند. یکی از بچه ها می گوید: «علی اکبر نکنه تو هم می خوای شهید بشی؟»

_چطور؟

_منصور سرِ حاج رضا رو که اصلاح کرد، دو سه روز بعدش شهید شد. خو شاید سرِ تو هم بتراشه شهید بشی.

_حاج رضا که جای خوبی رفت!

برای منصور، مرتب کردن موهای علی اکبر سخت است. علی اکبر می گوید: «بیخیال، موهام فر داره و از این بهتر جمع وجور نمی شه. دستت طلا!»

علی اکبر هر روزی که در جبهه فرصت پیدا کند، به مادر زنگ می زند. گاهی هم به فاطمه زنگ می زند. فاطمه هنوز باور ندارد که علی اکبر به سوریه رفته باشد. با خودش فکر می کند، نکند علی اکبر از ازدواج با او پشیمان شده است و این حرف ها را می زند تا او را دست به سر کند؛ وگرنه علی اکبر کجا و سوریه و جنگ کجا؟! این فکرهای فاطمه زمانی قوّت می گیرد که علی اکبر از سوریه زنگ می زند و شمارۀ تهران می افتد.

_خو اکبر این که شماره نمی ندازه!

_ها خو از تلفن مخصوص زنگ می زنُم.

فاطمه هنوز به یقین نرسیده است.

روزهای آخر، مادر مدام گوش به زنگ تلفن است. یک روز علی اکبر با رضا مرادی پناه برای تماس با خانواده می روند. چند نفر قبل از آن ها منتظر هستند تا تماس بگیرند. درگیری ها نزدیک است و صدای توپ و خمپاره به گوش می رسد. نوبتِ علی اکبر می شود. اما زنگ نمی زند.

_بریم!

رضا می پرسد: «مگه نمی خوای زنگ بزنی؟ دو ساعته توی صف وایسادی په برا چی؟»

_خو نمی بینی ئی صداها رو؟ زنگ برا چیمه؟ مامام ئی صداها رو بشنوه که نگران می شه.

علی اکبر بدون اینکه به مادر زنگ بزند، برمی گردد.




صفحات کتاب :
144
کنگره :
‏‫‬‮‭BP52/66‭‬
دیویی :
‏‫‬‮‭297/998
کتابشناسی ملی :
8454437
شابک :
‫‬‮‭978-622-7812-08-4
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه سیگاریا رو سوریه نمی برن