" عصرونه " مجموعه تلنگرهای کوچکی است که برای تربیت نوجوان بکار می‌آید. نه، پند و نصیحت‌های کسل‌کننده‌ای که گوش نوجوان به آن‌ها ناشنواست و نه، محروم کردن محض نوجوان از راهنمایی و مراقبت والدین.

بخشی از متن کتاب عصرونه

هر راهی را که ممکن بود امتحان کردم ؛ از خرید اتوها و بورس های برقی و غیر برقی ، ماسک ها و شامپوها و نرم کننده ی تپوپی و اسپریی گرفته تا تزریق 20 عدد آمپول بیوتین به تجویز دکتر و حتی مالیدن تخم مرغ رسمی با نمک و تفاله ی چای به موهای سرم . نتیجه نداد که نداد. حتی اغراق نیست اگر بگویم موهایم نرم که نشد هیچ، وزتر و مجعدترهم شد.

دنیا برایم به آخر رسیده بود . به قول مادرم تمام زیبایی دختر به موهایش بود و من همیشه مجبور بودم آن هارا زیر روسری پنهان کنم. حتی از خودم. از ترسم جلوی آینه هم نمی توانستم بروم . تصمیم گرفتم آن هارا کوتاه کنم ولی با مخالفت مادر، بر اساس همان قانون زیبایی مصوبه ی خودش و اینکه " عروسی خواهرت نزدیکه " از این کارهم منصرف شدم ..

دیگر راهی جز این برایم نمانده بود. برای همین آخرین تیر ترکش را رها کرده و رفتم خدمت " ترانه جون " . دوست مادرم بود و همین آرایشگاه سر خیابانمان کار می کرد. ساعت 8 صبح کرکره ی سالن " آپامه " با حضور من بالا رفت. اولین مشتری بودم . ترانه جون تند تند لوازم مورد نیازش را آماده کرد و با شستن موهایم شروع به کار کرد.

کنگره :

PIR۸۳۶۲

دیویی :

۸‮فا‬۳/۶۲‬‬

کتابشناسی ملی :

8738652

شابک :

978-622-08-2426-8

سال نشر :

1400

صفحات کتاب :

116