در کتاب علوم انسانی غربی و اسلامی (مبانی و پیامدها) پس از مفهومشناسی ماهیت علم و علوم انسانی اسلامی نقاط قوت منظومه فکری اسلام در تولید علم نسبت به منظومه فکری غربی، بیان میشود و سپس چرایی و چگونگی تولید علم دینی از نگاه رهبری و تفاوتهای بنیادین دانش اقتصاد از منظر اسلام و غرب، بررسی میشود.
در ادامه تفاوتهای میان مبانی علوم انسانی غربی و علوم انسانی اسلامی، بازگو و منظومه فکری غربی و اسلامی در تولید علم، مقایسه میشود. در پایان، تفاوتهای اصولی دانش سیاست در اسلام و غرب و ماهیت علم و تأثیرپذیری آن از نظامهای ارزشی، تبیین میگردد.
«حاکمیت» مصدر جعلی از واژۀ «حکم» می باشد. حکم در اصل به معنای منع و بازداشتن از ظلم است. راغب آن را منع و بازداشتن جهت اصلاح، معنا می کند.
حکم کردن به معنای داوری و قضاوت نیز استعمال شده است. حاکم کسی است که فرمانش در بین مردم نافذ و تأثیرگذار باشد. مصطفوی می گوید حکم فرمان راندنی است که ملازم با علم و یقین باشد. بنابراین حاکمیت یعنی فرماندهی و فرمان بری.
از دیدگاه اسلام حق حاکمیت منحصر به خداست، زیرا حاکمیت از شئون ربوبیت تشریعی الهی است و در اسلام ربوبیت تکوینی و تشریعی منحصراً از آنِ خداست.