امتیاز
5 / 4.5
دریافت الکترونیکی (صوت و متن)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
رایگان

نظر دیگران

نظر شما چیست؟
او همیشه گرمش هست من همیشه سردم. تابستان که براستی هوا گرم است جز اینکه گلایه کند بسیار گرمش است کار دیگری نمی کند . و از اینکه می بیند من شب ژاکت می پوشم کلافه می شود . او برخی زبانها را خوب می تواند صحبت کند من هیچ زبانی را بلد نیستم خوب صحبت کنم . او حس جهت یابی خوبی دارد من اصلا در شهر خودم هم گم می شوم وباید برای بازگشت به خانه خودم پرس و جو کنم . او از پرس و جو نفرت دارد وقتی با اتومبیل به شهر نا آشنایی می رویم دوست ندارد پرس و جو کنیم. و به من حکم می کند که نقشه شهر را نگاه کنم. من بلد نیستم نقشه های شهر را نگاه کنم از آن دایره های قرمز گیج می شوم و او عصبانی می شود. او عاشق تئاتر نقاشی و موسیقیست خصوصا موسیقی من از موسیقی هیچ سر در نمی آورم. نقاشی برایم کم اهمیت است و در تئاتر دلتنگ می شوم .
کنگره :
‫PIR8184‭‬‭ /ر9‫‭ق6 1391
دیویی :
‫‭8‮فا‬3/62‬‬
کتابشناسی ملی :
2748161
شابک :
978-600-6544-02-1
سال نشر :
1391

کتاب های مشابه من و او