کودکی، گاه به یاد آرم
روزی را که جویبار سرخوشی
خشکید از آفتابِ بی وفایی تو.
برای من شریف و عزیز بود
لحظه های تو.
اصرارِ فراموش شدنش
در نگاه تو.
رو به چشم های من نشسته بودی
و از هوای من خسته بودی؛
تو به بیرون می نگریستی
و من به تو.
...
کنگره :
PIR8342 /ر76د4 1393