امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (TEXT)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 50,000
نظر شما چیست؟
... ردیف دندان های سفید دختر در پس خنده های طناز، خودنمایی می کردند. همان طور که در را می بیست، گفت:

- چشم.

فنجان قهوه را برداشت و سر کشید، پاهایش را روی میز گذاشت، و از پس شیشه های بلند و بزرگ، به خیابان نگاهی انداخت.
بیست وهفت سال از عمرش را در همین چهارراه گذرانده بود. اولین بار که به این ساختمان قدیمی پا گذاشت، جوانی بود که به کمک مادر و فروش چند تکه فرش، آن جا را خریده بود.
حالا مادر نبود، دو دختر نوزده و بیست ساله داشت، و موهایش رو به سپیدی می رفت و شکمش هم جلو آمده بود...
سال نشر :
1389
صفحات کتاب :
120
کنگره :
‏‫‏‫‭PIR8143 /ب15‏‫‭چ9 1389
دیویی :
‏‫‭8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
2191352
شابک :
‏‫‭9789642434855

کتاب های مشابه چهارراه