امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (TEXT)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 5,000
نظر شما چیست؟
کتاب نمایشنامه و به دنبال آن رمان غم های تازه ی آقای و جوان، معروف ترین اثر اولریش پلنتسدورف است که بلافاصله پس از اجرای صحنه ای و رادیویی، نویسنده اش را یک شبه در تمام اروپا مشهور کرد. این رمان در واقع سرگذشت تنهایی و جدا افتادگی جوانی اهل آلمان به نام ادگار ویبو است.

کتاب غم های تازه ی آقای و جوان (The New Sorrows Of Young) نشانگر تأثیرِ عمیقِ سه اثر بزرگ ادبی یعنی: 1- ناتور دشت، اثر سالینگر 2- روبینسون (رابینسون) کروزوئه اثر دانیل دفو و 3- غم های ورتر جوان اثر گوته بر نویسنده است.

ادگار جوانی امروزی است با احساسی عمیقاً انسانی و دردمند که علی رغم اکراه اش از آثار کلاسیک، وقتی دیوانه وار عاشق دختر جوانی به نام شارلیه Charlie می شود، به ورتر گوته روی خوش نشان می دهد و به نوعی احساس مشابه انسان ها در تمامی قرون را اثبات می کند.

پدر ادگار در پنج سالگی وی و مادرش را تنها می گذارد. ادگار در جوانی وارد آموزشگاه فنی می شود و در اثر ماجرایی ناخوشایند با مربی، از آن جا می گریزد و به شهر دیگری (برلین) می رود. اندکی بعد در غم عشقِ دختر جوانی از مربیان مهد کودکی که در همسایگی وی قرار دارد، گرفتار می شود و بعد می فهمد که دختر نامزد دارد. تصمیم می گیرد مانند ویلهلم در رمانِ ورترِ گوته که به صورت نامه بود، با ارسال نوارکاست های ضبط شده ای برای دوست اش ویلی Willi و ضمن نقل قول از گوته، به شرح ماجرای خویش بپردازد. از سویی خودش را با نقاشی تابلوها سرگرم می دارد و نیز کمی بعد در یک موسسه ی رنگ و نقاشی مشغول به کار می شود. روزی بدین قصد که برای عملِ رنگ پاشی، یک نوع دستگاهِ پاششِ نوینی اختراع کند، در اثر اتصال برقی جان خودش را از دست می دهد.

آقای اولریش پلنتسدورف (Ulrich Plenzdorf)، نویسنده و نمایشنامه نویس آلمانی است. مشهورترین اثر وی نمایشنامه و رمان "غم ها ی تازه ی آقای و جوان" محسوب می شود که در سال 1972 منتشر گردید. وی در شهر لایپتسیگ آلمان در رشته ی فلسفه درس خواند، و پس از فارغ التحصیلی از مدرسه ی فیلم هم مدرک گرفت و به عنوان فیلمنامه نویس مشغول به کار شد. وی یکی از نویسندگان چند وجهی معاصر می باشد که در زمینه های مختلف قلم آزمایی کرده است. وی نثر، شعر، ترانه، نمیشنامه ی رادیویی و نمایشنامه صحنه ای هم می نویسد.

در بخشی از غم های تازه ی آقای و جوان می خوانیم:
این زن واقعاً غمگین ام می کرد. حالا با شوهرش، با آن جلنبر، آن جا نشسته بود. ورتر باید حداقل فکر این ها را هم می کرد. بعدش: حتی فرض می کنیم که نمی شد به آن زن هم نزدیک شد. به هر حال باز هم این دلیلی برای پریشان کردن مغزش که نبود. به هر صورت او یک اسب که داشت! اگر من بودم بی هیچ رد و نشانی به دل جنگل ها می زدم! به هر حال آن موقع مقدارشان هم از الان بیش تر بود.
صفحات کتاب :
119
کنگره :
‏‫PT۲۶۶۶‭‬ ‭/ل۸۶‏‫‭غ۸ ۱۳۹۲
دیویی :
پلنتسدورف، اولریش، ۱۹۳۴ - ۲۰۰۷م.
کتابشناسی ملی :
3334931
شابک :
‭978-964-374-499-1‬‬
سال نشر :
1392

کتاب های مشابه غم های تازه ی آقای و جوان