نظر شما چیست؟
روبرت صافاریان در کتاب صوتی سوار می خواهد به شما بگوید که اگر بگذارید احساسات منفی و کدورت بر شما حاکم شود، شما را به مقصدی نامعلوم می برد.

در قسمتی از کتاب صوتی سوار می شنویم:

وقتی جانور از جنگل ها می گذشت، دست می انداخت و از درخت ها میوه های آبدار می چید، تمامی خوراک او این بود. در روزهای نخست دائم و سرگیجه آور اسب، اسب که نه، جانور دلش بهم می خورد چه رسد به اینکه بتواند بخوابد. حتی یک لحظه موهای او را رها نمی کرد، اما به تدریج آموخت که اگر با تمام بدن خود را روی پشت جانور بیاندازد، می تواند دست هایش را رها کند و حتی گاهی چرت بزند.

اولین بار که این کار را کرد از موهای مرطوب جانور و لرزش عضلات آن زیر پوستش چندشش شد. اما فقط یکی دوبار نخست این طور بود و بعد به آن عادت کرد و هر روز زمانی دراز می خوابید. ولی برای قضای حاجت هیچ راه مناسبی پیدا نکرد. چند روز خود را نگاه داشت و هیچ گونه کاری نکرد، اما اواسط روز دوم دید دیگر نمی تواند مقاومت کند...

کتاب های مشابه سوار