امتیاز
5 / 4.3
دریافت آوا کتاب
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
رایگان

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب صوتی زندگی

کتاب صوتی زندگی از مجموعه اشعار هوشنگ ابتهاج ملقب به ه. الف. سایه برگرفته شده است. امیر هوشنگ ابتهاج شاعر ایرانی در ششم اسفند ماه سال ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. 

شروع تحصیل و ادامه ی تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی را در شهر رشت و سپس برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری کرد. در سال 1318 با موسیقی و سرودن شعر آشنا گردید. وی در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خون ریزی و جنگ و بحران شد، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانه اش با گالیا سرود.

«سایه» در غزل از حیث زبان به حافظ بسیار نزدیک شده است. غزل های عاشقانه ی او همراه با مضامین اجتماعی نهفته در آن، غزل وی را به بهترین غزل های معاصر بدل ساخته است. سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعه ی «نخستین نغمه ها» را، که شامل اشعاری به شیوه ی کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود.

«سراب» نخستین مجموعه ی او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعه ی «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سال های ۲۵ تا ۲۹ شاعر را در بر می گیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزل های خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد و شهریار پیش گفتاری در مورد غزل دربار آن می نویسد.

سایه در مجموعه های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعه ی «شبگیر» پاسخ گوی این اندیشه ی تازه ی اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی با ارزشی پدید می آورد. مجموعه ی «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه ای در شعر معاصر گشود. ابتهاج هم اکنون ۹۰ ساله است و در کشور آلمان زندگی می کند.

گزیده کتاب صوتی زندگی 

چه فکر می کنی؟

که بادبان شکسته زورق ِ به گل نشسته ای ست زندگی؟

در این خراب ِ ریخته

که رنگ ِ عاقبت ازو گریخته

به بن رسیده راه ِ بسته ای ست زندگی؟

چه سهمناک بود سیل ِ حادثه

که همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره خوشه خوشه ریخت

و آفتاب در کبود ِ دره های آب غرق شد

هوا بد است

تو با کدام باد می روی؟

چه ابر ِ تیره ای گرفته سینه ی تو را

که با هزار سال بارش ِ شبانه روز هم

دل ِ تو وانمی شود


تو از هزاره های ِ دور آمدی

درین درازنای ِ خون فشان

به هر قدم نشان ِ نقش ِ پای ِ توست

درین درشتناک ِ دیولاخ

ز هر طرف طنین ِ گام های ره گشای توست

بلند و پست ِ این گشاده دامگاه ِ ننگ و نام

به خون نوشته نامه ی وفای توست

به گوش ِ بیستون هنوز

صدای ِ تیشه های توست

چه تازیانه ها که با تن ِ تو تاب ِ عشق آزمود

چه دارها که از تو گشت سربلند

زهی شکوه ِ قامت ِ بلند ِ عشق

که استوار ماند در هجوم ِ هرگزند

کتاب های مشابه زندگی