امتیاز
5 / 5.0
خرید صوتی
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 7,000
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 7,800
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب قصه های ببر

کتاب قصه های ببر نوشته لیلا مجومدار، نویسنده بنگالی است که با ترجمه محمدرضا سرشار منتشر شده است. کتاب «قصه های ببر»که در واقع اولین کتاب ترجمه ای سرشار از زبان انگلیسی برای مخاطبان سال های آخر دبستان و دوره راهنمایی تحصیلی است. این کتاب نخستین بار در سال 1367 منتشر شد و از همان آغاز مورد توجه مخاطبان و دست اندرکاران کتاب کودک و نوجوان قرار گرفت.

در سال 1386 نیز با اجرای «طرح تجمیع آثار» برخی نویسندگان از جمله محمدرضا سرشار توسط سوره مهر، « قصه های ببر» از سوی این انتشارات بازچاپ شد. کتاب قصه های ببر شامل یازده حکایت شیرین و اغلب طنزآمیز است. شخصیت محوری همه این حکایت ها یک یا چند ببر است که ماجراهای آن در ارتباط با زندگی مردم بومی منطقه بنگال غربی هند مطرح می شود.

این حکایت ها عبارتند از: «ماجرای یک گوساله»، «فایده دیگر نارگیل»، «تعقیب»، «یک داستان غم انگیز»، «میهمان صاحب سیاه»، «ساعت شماطه دار»، «ببر آدمخوار»، «در میان طبیعت وحشی»، «در تپه های لوشایی»، «ببری که برای شام آمد» و «حیوانات دست آموز خطرناک».

لیلا مجومدار روایتگر داستان هایی است که زندگی ببرها را آمیخته با انسان ها به تصویر می کشد و از زمانی می گوید که دختر کوچکی است و در روستایی در منطقه کوهستانی آسام زندگی می کند؛ روستای زیبایی که رود خروشان براهماپوترا در آن جریان دارد و در بیشه هایش درختان انبه، نارون، نارگیل گسترده شده و در جنگل آن نیز تمام انواع پرندگان و حیوانات وحشی از ببرها گرفته تا شغال ها، گرازهای وحشی، تمساح ها و سوسمارهای درختی زندگی می کنند. ببرها عادت دارند در اطراف ده پرسه بزنند.

ببرهای بزرگ راه راه و پلنگ های کوچک تر خال خال، گاوها و گوسفندها را می دزدند و بعضی وقت ها بچه ها و آدم بزرگ ها را می کشند. شب که می شود مردم توی خانه هایشان می مانند. درها و پنجر ها بسته و کلون پشت آن ها کشیده می شود اما در بیرون ببرها با غرور در کوچه های دم کرده از رطوبت ده قدم می زنند. فضای بکر داستان ها و نگاه شاعرانه مجمودار، « قصه های ببر» را خاص و خواندنی کرده است.

گزیده کتاب قصه های ببر

ما، در یک خانه یک‌طبقه کم‌ارتفاع، که دورتادور آن را ایوان احاطه کرده بود و شیروانی آبی‌رنگی داشت، زندگی می‌کردیم. به زبان محلی، به این خانه‌ها بانگالو می‌گفتند. وقتی که قطره‌های باران روی شیروانی می‌خورد، صدای تِپ‌تِپِ مداومی ایجاد می‌کرد. در بیرون، باد تندی، میان درختان گلابی، شیون می‌کرد؛ و در جایی، یک سگ لرزان از سرما، زوزه رقّت‌انگیزی سر می‌داد. اما در داخل بانگالو، ما همگی، راحت، زیر لحاف های کُلُفت و گرم و نرمْ لَم می‌دادیم و به داستان هایی که پدر یا آشپزمان‌جامینی‌دا برایمان تعریف می‌کردند، گوش می‌سپردیم.

جامینی‌دا، بعد از پدر و مادرم، با‌نفوذترین فرد خانه ما بود. او مرد خوبی بود و خیلی خوب هم داستان می‌گفت. اسم روستای ما، ماشوآ بود. ماشوآ، در بنگال شرقی قرار داشت.

داستان هایی که پدرم و جامینی‌دا برای ما می‌گفتند، درباره ببر و این قبیل موضوع ها، و اغلب راجع به دهکده خودمان بود. خانواده من، همگی مالِ همین دهکده بودند. پدران من، همگی، در همان‌جا به دنیا آمده بودند. پدران جامینی‌دا هم در همان‌جا چشم به جهان گشوده بودند.

صفحات کتاب :
64
دیویی :
‏‫‮دا‬‭ 300‏‫‬‭م282ق 1385
کتابشناسی ملی :
م85-20760
شابک :
964-506-267-5
سال نشر :
1385

کتاب های مشابه قصه های ببر