نظر شما چیست؟

معرفی کتاب خاستگاه

کتاب خاستگاه، پنجمین ماجراجویی رابرت لنگدان، از مجموعه کتاب های دن براون است. نویسنده با قلم جادویی و جذاب خود، این بار ما را به اسپانیا خواهد برد، جایی که دین کاتولیک هنوز سایۀ پررنگی بر زندگی و اعتقادات مردم دارد.

از کجا آمده ایم؟ و به کجا خواهیم رفت؟ این ها سؤال های اساسی زندگی بشری هستند، سؤال هایی که آخرین کتاب دن براون (Dan Brown) در تلاش برای یافتن پاسخی برای آن هاست. در کتاب خاستگاه (Origin) با افت وخیز های فراوان، ماجراهای جذاب و بسیاری از رمز و رازهایی مواجه خواهید شد که شما را با داستان همراه خواهد کرد.

در این اثر شاهد تقلای دانشمندی خواهید بود که در تلاش است به جهان نشان دهد، علم جایگزین دین خواهد شد. ادموند کرش از یک فرقه تندروی دین کاتولیک ضربه خورده است و زخم دیده از این گروه، در تلاش است نشان دهد دنیا و انسان برای خلق به خدا نیازی نداشته اند!!

پس از رنسانس و رهایی از اصول جابرانۀ کلیسا، بشریت به مدد علم و دانش توانست کشفیات و اختراعات فراوانی کند. سیر علم در قرون جدید موجب شد اعتمادی عظیم به پیروزی علم در همه زمینه ها ایجاد شود تا جایی که گروهی پنداشتند به زودی تمام مشکلات عالم و آدم به دست علم حل خواهد شد. شما در کتاب خاستگاه با نشانه ها و نقل قول های زیادی از این دوره از تکامل انسان روبه رو خواهید شد.

در سراسر داستان، به ویژه صفحات ابتدایی آن، ممکن است دچار این سوء برداشت شوید که دن براون در این داستان حضور خدا را انکار می کند، شگردی که او در اغلب داستان های خود نیز به کار برده است و با قرار دادن داستان بر محور یک تئوری جنجالی، داستانی پرکشش را به تحریر درمی آورد، داستانی که ما را تا انتها با خود خواهد برد حتی اگر محوریت آن را قبول نداشته باشیم؛ اما در انتها به این باور می رسیم که تئوری ها نمی توانند جای واقعیت را بگیرند.

دن براون در کتاب خاستگاه بسیاری از تئوری ها را مطرح کرده است و در این میان با ظرافت به بیان حقیقت مشغول است. رابرت لنگدان به دوست خود، ادموند کرش، اینگونه می گوید: «دین با پیشرفت علم منافاتی ندارد، دین با وجود پیشرفت روزافزون علم، هزاران سال است که در دنیا و بین مردم باقی مانده است و هرگز علم و دستاوردهای آن نمی تواند جایگزین دین شود، زیرا دین یک نیاز درونی برای انسان هاست.»

دن براون در بستر داستانی جذاب، نشان می دهد که علم شناسایی محض است. فایده علم این است که می تواند به انسان توانایی تسلط بر طبیعت را ببخشد. علم وسیله ای است برای آگاهی و انسانی که فاقد آگاهی است، هرگز نخواهد توانست در مسیر تکامل قدم بردارد و حتی نمی تواند از دین برای خود نردبانی برای تکامل بسازد. از سوی دیگر، نویسنده در مسیر داستان با قدرت به خواننده نشان می دهد که انسان عالِم و بدون اعتقاد به خدا، هرگز نمی تواند انسانی مفید به حال خود و جامعه خویش باشد، زیرا در این شرایط، موجودی بی حس خواهد بود که نه یار و یاور خود است و نه دیگران.

شکی نیست که انسان به چیز دیگری به نام «ایمان» نیاز دارد. ایمان است که اخلاقیات را معنادار می کند، محدودیت های اخلاقی را برای بشر روشن می کند و از او به راستی انسان می سازد. علم می تواند خطرات بیرونی را دفع کند که از ناحیه طبیعت یا انسان های دیگر حیات آدمی را تهدید می کند، درحالی که ایمان آفات درونی، ناامیدی ها، ترس ها و درماندگی ها را درمان می کند.

در انتها، نقل قولی از قهرمان داستان، رابرت لنگدان، آورده شده است که در پاسخ به این بیت از شعر بلیک، شاعر دهه 1800، بیان می کند که به کرات در متن داستان آورده شده است «مرگ دین نزدیک است و علم جهان را تصرف خواهد کرد»، یعنی «خیلی ها دچار چنین سوء برداشتی هستند (که بلیک فرد بی خدایی بوده است)؛ اما حقیقت این است که بلیک فردی بسیار روحانی بود، روحانیتی فراتر از مسیحیت خشک و مبهم قرن هجدهم انگلستان! او معتقد بود که ادیان به دو شکل تبدیل شده اند: ادیان تاریک و دُگماتیک که تفکر خلاق را سرکوب می کنند... و ادیان مترقی و پذیرنده ای که خودآگاهی و خلاقیت را تشویق می کنند. در خط پایان شعر، بلیک می توانست بگوید، مرگ خرافات نزدیک است و علم جهان را تصرف خواهد کرد و موجب خواهد شد تا روحانیت حقیقی از ورای آن خود را نمایان کند.»

گزیده کتاب خاستگاه

لنگدان در بالای پله ها در صحن اصلی کلیسا، پس از خداحافظی با پدربینا برای مدتی درنگ کرد. او همانند تعداد زیادی از بازدید کنندگان روی نیمکت های کلیسا نشست و به پرتوهای زیبای نور غروب خورشید خیره شد که از میان شیشه های رنگی، در امتداد ستون های بلند به درون کلیسا می تابیدند. او به تمامی ادیان جهان فکر می کرد، در مورد ریشه های مشترکشان، در مورد خدایان اولیه، خورشید، ماه، دریا و باد! زمانی طبیعت برای همه ما اصلی ترین و مهم ترین موضوع بود! برای همه ما.

و شاید به همین دلیل بود که همه ما با یکدیگر توافق و وحدت بیشتری داشتیم. البته، وحدت مدت ها بود که ناپدید شده و به گروه های پراکنده با باورهای گوناگون تقسیم شده بود، به باورهایی که همه در اصل یک چیز را می گویند و هر کدام یک حقیقت را اعلام می کنند و خود از وحدتشان بی خبرند!

با این حال، در داخل این عبادتگاه بی نظیر، لنگدان خود را در محاصرۀ مردمانی از هر دین، رنگ، زبان و فرهنگ می دید، انسان هایی که همه با حسی مشترک به آسمان خیره شده بودند، حیرت... همه آن ها با حیرت یکی از ساده ترین معجزات طبیعت را تحسین می کردند.

انعکاس نور خورشید روی ستون های سنگی! لنگدان جریانی از تصاویر را در ذهن خود می دید، استون هنج، اهرام ثلاثه، غارهای آجانتا در هند، معبد ابو سَمبُل، چیچن ایتزا و تمام مکان های مقدس در سراسر جهان که مردمان باستان در آن ها گرد هم می آمدند تا به منظره ای شبیه به آنچه آن ها در حال تماشایش بودند، نگاه کنند و از همین حس حیرت و تحسین در خود لذت ببرند.

صفحات کتاب :
592
کنگره :
PS3553‭‬ ‭/ر12‏‫‬‮‭م8 1397
دیویی :
813/54
کتابشناسی ملی :
4984905
شابک :
978-964-236-900-3
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه خاستگاه