نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب 23 باور مخرب در ازدواج

کتاب 23 باور مخرب در ازدواج نوشته ی آرنولد لازاروس، به متداول ترین باورهایی که به نارضایتی در زندگی زناشویی منجر می شوند اشاره دارد، همچنین این اثر به شما کمک می کند تا باورهای خود را درباره ازدواج بشناسید.

اکثر روان شناسان، روان پزشکان و مشاوران ازدواج و دیگر متخصصان بهداشت روانی ممکن است مانند مراجعانشان گرفتار مفاهیم و باور های نادرستی باشند. بیشتر اشخاص نمی دانند چطور ازدواج کنند! بیشتر زوج ها با رویاهایی ناممکن و توقعات غیر واقع بینانه وارد ازدواج می شوند. معنای ضمنی ازدواج هر چه باشد، در واقع نوعی مشارکت و اشتغال است. برای برخی، ازدواج کاری تمام وقت است. اگر اشخاص توصیفات مربوط به ازدواج را می نوشتند، دقیقاً آن چه را دوست داشتند از ازدواج به دست آورند و آن چه را می توانستند به همسرشان بدهند، فهرست می کردند و اگر هر همسر قبل از اینکه وارد مرحله ی ازدواج شود، فهرست فرد مورد نظرش را مطالعه می کرد، ما دیگر این همه با بیشتر غم و غصه ها و امید های ناامید شده روبه رو نمی شدیم.

کتاب 23 باور مخرب در ازدواج (Marital myths revisited) به شما کمک می کند که اگر در اندیشه ی ازدواج هستید، انتظارات معقولتان را به روشنی بیان کنید. اگر ازدواج کرده اید، با همسرتان دربارۀ انتظارات فردیتان بحث و گفتگو کنید و انتظاراتی که مشکل زا هستند، حذف یا اصلاح کنید و مطمئن شوید که بقیه موارد به طور متقابل ارضا می شوند.

گواهی یا سند ازدواج، برخلاف بیشتر گواهی های دیگر، بر اساس صلاحیت یا شایستگی داده نمی شود. دارنده ی گواهی نامه ی انجام کار های پزشکی، نشان می دهد که او درباره ی بیماری ها و روش های درمان آن اطلاعات دارد؛ گواهی نامه ی رانندگی به طور ضمنی بدین معنا است که فرد حداقل صلاحیت لازم را برای رانندگی از خود نشان داده است.

به گفته ی آرنولد لازاروس (Arnold A.Lazarus): فکر نوشتن این کتاب از واکنش هایی رشد یافت که هر وقت با گروهی درباره ی موضوع ارتباط زناشویی صحبت می کردم، مطرح می شد. من درباره ی روش های درمانی، شیوه ها و یافته های پژوهشی سخنرانی کرده ام که واکنش شنوندگان را در دامنه ای از بی حوصلگی تا شور و اشتیاق دربرمی گرفت. اما هر وقت موضوع باورهای نادرست در ازدواج مطرح می شد، علاقه ی شدیدی در بین حضار دیده می شد. همه خودشان را در مورد موضوع ازدواج متخصص می دانند و نظریاتی قدرتمند در این حیطه دارند. وقتی در مورد باورهای نادرست این کتاب بحث می کنم، آدم ها مشتاق هستند که جانبداری کنند؛ اشخاصی که از یک گروه با من موافق هستند؛ آن هایی که با من موافق نیستند و در اوج خشم و عصبانیت بحث می کنند!

در فرایند مشاوره با زوج ها، اغلب از آن ها می خواهم باورهای نادرست خاصی را مشخص کنند که وارد ازدواج شان می کنند، و اغلب در بین جلسات فهرست کوتاهی از آن چه باید انجام دهند و انجام ندهند، مشخص می کنم. نتایج برای آن ها همیشه روشن گرایانه و اغلب خیلی هیجان بر انگیز است.

اگر مایل هستید به گروهی از آدم های بی حوصله یا هر گروه دیگری از اشخاص روحِ شور و انگیزه بدمید، می توانید موضوعات این کتاب را مطرح کنید! 23 باوری که در این جا مطرح شده است متداول ترین باور هایی هستند که در فرایند درمانی نویسنده یافته شده است. باور های درست زیاد دیگری نیز وجود دارد که برخی از آن ها در این کتاب مطرح شده است اما این مجموعه متداول ترین باورهای نادرستی هستند که به نارضایتی در زندگی زناشویی منجر می شوند. همه ی اشخاصی که در این اثر به آن ها اشاره شده است، جزء اشخاص واقعی بوده اند که نویسنده با آن ها کار کرده است.

گزیده کتاب 23 باور مخرب در ازدواج 

رویدادهای فراوانی باعث شد که من این باور را جزء اصول اساسی قرار دهم. یکی از همکارانم که زنی موفق و حرفه ای بود، برای شرکت در کنفرانسی بین المللی که دری را به سوی موقعیت های جدید باز می کرد، دعوت شده بود. مادلین از این فرصت بسیار خوشحال بود. اما وقتی فهمید شوهرش به دلیل یک جلسه ی کاری باید از شهر خارج شود و دختران هشت و ده ساله اش هم در نمایشی در مدرسه شرکت داشتند که یکی از والدین می بایست در آن حضور پیدا می کرد، آن دعوت را رد کرد.

چه چیزی این تصمیم را توجیه می کند؟ چرا کار شوهر مادلین مقدم تر از این فرصت طلایی برای او بود؟ چرا شوهرش از رفتن به آن سفر صرف نظر نکرد تا مادلین بتواند به کنفرانس برود؟ اگر آن ها فرزندانشان را به یک پرستار بچه می سپردند، به بچه ها ضرری می رسید؟ نمونه ای دیگر خانواده ای بود که خانم خانه استاد دانشگاه بود. جوئنتیا درآمد سالانه اش به سی هزار دلار می رسید. درآمد شوهرش جروم با مزایا و اضافه حقوقش نزدیک به ده برابر بیشتر از او بود. وقتی هیأت مدیره ی شرکت تصمیم به بازگشایی شعبه ای دیگر در صدها کیلومتر دورتر می گرفتند و جروم را برای سرپرستی این کار انتخاب می کردند، او امری مسلم می دانست که جوئنتیا باید مقام استادی و کارش را از دست بدهد و از تمام دوستان و خانواده اش دور شود.

یک بار از جروم پرسیدم چرا برایش مهم نیست که جوئنتیا مقام علمی اش را که سال ها برایش تلاش کرده است، از دست بدهد؟ او از سر تمسخر به من گفت: «او به مقدار کافی پول در نمی آورد و درآمدش تنها صرف هزینه های رفت و آمدش می شود.» آیا این جواب به راستی قانع کننده و رضایت بخش است؟

صفحات کتاب :
199
کنگره :
‏‫‬‭HQ734‏‫‬‭/ل17ب9 1392
دیویی :
‏‫‬‭306/81
کتابشناسی ملی :
2815430
شابک :
978-964-236-394-0‬‬
سال نشر :
1398

کتاب های مشابه 23 باور مخرب در ازدواج