کتاب کتابچه کلید را بزن

کلید را بزن

چطور وقتی اوضاع سخت است آن را تغییر بدهیم؟

چرا ایجاد تغییری پایدار، حتی اگر برایتان خوب باشد، آنقدر سخت است؟ تغییر سخت است، چون در مغز انسان، تنشی اساسی بین ذهن منطقی؛ ذهنی که نتایج پایدار را می پسندد و ذهن عاطفی شما؛ ذهنی که خشنودی های آنی را می پسندد وجود دارد. برای تغییر، باید راهی پیدا کنید که به طور همزمان برای هر دو بخش مغز جذاب باشد.

معمولا، بهترین روش برای این کار، پیدا کردن راهی است که هر دو بخش مغز به جای داشتن اهداف مختلف، با یکدیگر هماهنگ باشند. اغلب اوقات، چیزی که در نگاه اول سخت است، در واقع فقدان شفافیت است. برای افرادی که می خواهید کاری برای شما انجام دهند، مسیر مشخصی را ارائه کنید. به این ترتیب، شانس اینکه از توان ذهن منطقی افراد استفاده کنید بیشتر است. رفتار جدید را به دستورالعمل های ساده و معنی دار تجزیه کنید، به طوری که همه متوجه شوند و در آن شرکت کنند.

مراحل ایجاد تغییر: 1- درگیر کردن ذهن منطقی 2- انگیزه دادن به ذهن عاطفی 3- برنامه ریزی مسیر زمانی که مردم بدانند به چه سمتی حرکت می کنند و این کار چه ارزشی دارد، ایجاد تغییر آسان تر خواهد شد.

بخش منطقی مغز انسان به شدت عاشق تجزیه و تحلیل است و اگر می توانست، کار دیگری انجام نمی داد. زمانی که شما به یک مقصد فوق العاده جذاب اشاره می کنید و آن را با استفاده از اصطلاحات روشن و مشخصی توصیف می کنید، ذهن منطقی، تحلیل کردن را متوقف کرده، و این موضوع را درک می کند که برای رسیدن به آن نقطه باید چه کاری انجام دهد. سعی کنید مردم نسبت به تغییری که برای آن تلاش می کنید، احساس خوبی داشته باشند. با این کار، نیمی از مسیر را رفته اید. به جای اینکه با تغییر مبارزه کنید، آن را آسان تر و رضایت بخش تر کنید.