امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (TEXT)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 7,000
نظر شما چیست؟

مرواریدها 

 دلتنگ آزادی و پیوستن به دوستان هم رزمم هستم، از آن روزی که چشم باز کردم و خودم را مثل یک تکه گوشت افتاده بر روی تخت بیمارستان دیدم و امروز بعد از هفت سال روزهایم بی پروا می گذرند و انتظارم برای آزادی بی ثمر است. گنجشک ها فروتنانه هر روز از ارتفاع چهار طبقه ای الکاتراس پایین می روند و ته مانده نان خشک های روز قبل را می خورند و شاکرند! این همه آن چیزی نیست که دو رو برم اتفاق می افتد. با طلوع اولین اشعه های خورشید، التهاب خوشحالی از گذشتن آلودگی های شبانه دو صد چندان می شود. شب های بلندی که هر دو ساعت یک بار باید دارو مصرف کنم، یک بار لباس عوض کنم! مرتب پانسمان عوض کنم تا به قول پزشک معالجم زخم بستر نگیرم! نمی دانم! این، آن ، خدا می داند! آخر چه بر سرم خواهد آمد. خسته شده ام. اما دیگران مرا به صبر می خوانند! مرا که هفت سال صبور بوده ام...

کتابشناسی ملی :
6114371
شابک :
978-622-691944-9‬‬
سال نشر :
1399
صفحات کتاب :
68
کنگره :
PIR8174‬
دیویی :
8‮فا‬3/62‬

کتاب های مشابه مرواریدها