مرد مردم

در کتاب مرد مردم که به همت موسسه رویش رسانه منتشر شده است، چهار فصل از زندگی مجاهد فرهنگی و پشتیبان جنگ نرم؛ مرحوم حاج علی بدیعی را می خوانید.

گزیده ای از کتاب مرد مردم:

حاج حبیب همیشه دنبال کارهای خیر بود. هر سال سعی میکرد با مهمانی ها، همه فامیل را دور هم جمع کند، جمعا 200 نفر می شدیم، به همه هدیه و عیدی می داد. فامیل و آشنایان همیشه به او رجوع می کردند برای گرفتن کمک مالی و مشکل گشائی.
یواش یواش این روند بالا گرفت و این شد که مبلغی را برای وام دادن کنار گذاشت تا هر کس وام می خواهد به او بپردازیم و گفت ضمانت برگشت این پول با شما.

این شد که صندوق خانوادگی تشکیل دادیم و در مهمانی ها کم کم گسترش یافت. شاید بانک نباشد اما مبلغ قابل توجهی در آن پس انداز شده است. صندوق نشان همیاری خانواده است.
...

آرام آرام زمزمه ها به گوش رسید که حاج حبیب برای مسجد کاری بکن. اما پدرم اصرار داشت همه با هم همیاری کنیم، مسجد بسازیم. آ نوقت خدا کم کم کمک خواهد کرد. تا این زمان، ما هر سال اربعین روضه خوانی داشتیم. حدود سه شب. یک سال که داربست داشتیم، جا کم بود و بارندگی شدید.

مردم خیلی استقبال کردند اما موقع رفتن اذیت می شدند. فکر کردیم به خیر گذشت اما پدرم همان شب گفت چی به خیر گذشت؟ حالا باید فکر مسجد کرد و یک حسینیه که بشود روضه برگزار کرد. همگی تایید کردیم. یک قطعه زمین 800 متری داشت، آمد گفت این زمین را می خواهم مسجد بسازم. چه بیایید چه نیایید. گفت کاغذ آن را بنویس.

نوشتم و بعد به من 400 متر زمین داد. گفت زمین می خواهی گفتم بله. قیمت آن 500 تومان شد. گفت این را بگیر اما هروقت گفتم باید بدهی برای خرید آهن مسجد و در سند نوشت که این زمین بابت خرج و مخارج مسجد هزینه شود.