کتاب من یک پروانه هستم pdf

من یک پروانه هستم

دست نوشته های دانش آموزان دبستان مروارید
کتاب حاضر اثری از زری میمی می باشد که توسط انتشارات آرسس منتشر شده است.

من یک پروانه نیستم که بسوزانم نقوش بال های نحیفم را در عشق گدازنده ی نور یا درآمیزم با سیاهی تور صید آن قطره ی آب که مرا خورد کند با لمسش منم آن کلاغ پیر که چه آزاد و رها در بلندای چنار فارغ از عشق فارغ از بارانِ سرد تور و دشمن ناظر بی رحمی گردون هستم...
این اثر شامل دست نوشته های دانش آموزان دبستان مروارید می باشد که برای شکوفایی هر چه بیشتر استعداد این کودکان به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب می خوانیم 

سلام بچه ها. من، یک روزکه از بیکاری حوصله ام سر رفته بود، تصمیم گرفتم با دوستانم به بازی بروم. پیش آن ها که رسیدم، دیدم مشغول بازی هستند. آن ها به من گفتند:«ما امروز می خواهیم در جنگل بازی کنیم، تو هم می آیی؟» من هم گفتم:«بله حتماً می آیم.» با همدیگر راه افتادیم سمت جنگل. وقتی نزدیک جنگل شدیم، بزرگسال ترین پروانه ی گروه گفت:«بهتر است اندکی استراحت کنیم و بعد به راهمان ادامه دهیم.» ما هم همان جا توقف کردیم. 

من هم تصمیم گرفتم حالا که قرار است، مدتی اینجا بمانیم واستراحت کنیم، کمی بخوابم. وقتی بیدارشدم دیدم که همه ی گروه رفته اند و فقط من مانده ام. همان لحظه سنجاقک کوچولو با ترس و لرز گفت:«پروانه! پروانه! پرواز کن که دارد از شهر بوی دود می آید!» من هم گفتم:«باشد! بیا با هم برویم.» سنجاقک کوچولو گفت:«مادرم اجازه نمی دهد؛ تو برو، خدا پشت و پناهت!» من هم با تمام سرعت پرواز کردم تا به شهر رسیدم.

 دیدم این دود از اتومبیل هاست. وقتی برگشتم به خانه، تصمیم گرفتم به چشمه بروم و دست و صورتم را بشویم. رفتم تا روی درخت بنشینم، ولی درخت نبود! انسان ها آن را قطع کرده بودند. خیلی ناراحت شدم. حالا خانه ی دوستم هستم و دارم برای انسان ها تأسف می خورم.