کوچه باران
شبیه کلمه ای که خدا دوست دارد: شهید
ناشر: پرنده
نویسنده: امیر اسماعیلی
کتاب چاپی
خلاصه اثر
معرفی کتاب کوچه باران
کوچه باران روایت 60 شهید است.
پسرم! علیرضایم! محمدم! عباسم! رشیدم! حسینم! همه شان با تأکیدی خاص «م» مالکیت را ادا می کردند و چه حظّی می بردند. هنوز خیلی هایشان باور نکرده اند که فرزندشان رفته است. شهید رفته است. هنوز منتظرند که بیاید و زنگ خانه را بزند. مادر شهید محمدحسن امینی می گفت: «چند بار به حاجی اصرار کردم که این خانه را بفروشیم و برویم جایی دیگر. از بس در و دیوار این خانه و خاطرات محمدحسن در آن به روحم فشار می آورد.
حاجی هر بار به بهانه ای طفره می رفت تا یک روز به خون محمدحسن قسمش دادم که چرا دلش به رفتن رضا نمی شود … شانه هایش لرزید و گفت: «حاج خانم! اگر برویم و روزی محمدحسن برگردد و ما اینجا نباشیم، بچه ام سردرگم می شود. باشیم اینجا که آمد خانه، پشت در نماند.
«پیکر محمدحسن سر نداشت و حاجی هنوز امید داشت که برگردد. »
کتاب های مرتبط
بیشتر
برچسب ها
مشخصات
نوع اثر : کتاب
صفحات کتاب : 216
کنگره : PIR8335
دیویی : 8فا3/62
کتابشناسی ملی : 6121126
شابک : 978-600-8955-41-2
سال نشر : 1399