کتاب عاشق داعشی من یک رمان عاشقانه عربی در مورد عشق یک داعشی نمونهای از ادبیات جنگ با زیرلایههای روایط انسانی است؛ روابطی که شاید دولتها یا سیاستها کمتر قادر به درک آن باشند.
نفس کشیدن در خفقان، دوست داشتن و عشق ورزیدن در فضایی پر از تنفر، هنر شخصیتهای این قصه است. شخصیتهایی نه کاملا سیاه و نه سفید: خاکستری؛ درست مثل آدمهای واقعی و بدون روتوشی که در اجتماع میبینیم.
آفتاب تند تیرماه از پنجرههای بزرگ آپارتمانی که مشرف به خیابان سنفکس بود، توی تمام اتاق پهن شده بود و نورش اثاثیه مجلل اتاق را که فشرده، اما با سلیقه چیده شده بودند، درخشانتر جلوه میداد.
محمودابراهیم، تاجر جوان و صاحب شرکت صادرات و واردات ماردنیز با همسر زیبایش لیلی، ساکنان این آپارتمان بودند.
لیلی، دختر عادل المهدی، صاحب شرکت المهدی موتورز و یکی از تجار سرشناس خودرو در قاهره بود. همسرش سعاد نیز از خانوادههای اصیل شهر بودند.
لیلی مترجم زبان آلمانی بود و در یکی از شرکتهای بزرگ شهر کار میکرد.