کتاب راز یکی دیگر از کتابهای معمایی و رازآلود استفن کینگ است که به روایت مردی نویسنده میپردازد. استیفن کینگ که بهعنوان نویسنده پرکار ژانر ادبی در گونههای معمایی و خیالپردازانه شناخته میشود، این بار روزهایی از زندگی مردی را روایت میکند که به ویلایی کوچک در نزدیکی دریاچه پناه برده است. او قصد دارد برای ترمیم زخمِ خیانت همسرش به نوشتن روی بیاورد و رمانی بنویسد. اما آرامش او با ورود مردی غریبه که او را به سرقت ادبی متهم میکند، کاملا بههم میریزد.
ماجرا فقط به ورود این مرد ناشناس ختم نمیشود و بعد از آن اتفاقات عجیبی چون سرقت و آتشسوزی هم رخ میدهد که همچون رازی سربهمُهر میماند. این راز مبهم مخاطب و شنونده داستان را تا انتها با خودش همراه میکند.
• گاهی حقیقت به درون نفوذ میکند و اگر انسان خودآگاهانه سعی کند فکر یا گمان کند میتواند از حقیقت بگریزد، نتیجه بسیار مخرب خواهد شد. درست شبیه اینکه موجی عظیم، مستقیم به سوی موجشکن برود و آن را همراه انسان نابود کند.
• دانشجوی سال اول بود و در ترم بهاری درس میخواند. موضوع کلاس نویسندگی خلاق، داستان کوتاه بود. معلم مردی بود به نام ریچارد پرکینز که دو رمان نوشته بود. نقدهای مثبتی بر دو کتابش نوشته شده بود، اما فروش اندکی داشتند. مورت یکی از آن رمان ها را خوانده بود و فکر کرده بود نقد خوب و فروش بد ریشه مشترکی دارند: کتابها درکشدنی نبودند. اما آن مرد، معلم بدی نبود. دستکم آنها را سرگرم نگه میداشت.