امتیاز
5 / 0.0
خرید الکترونیکی (PDF)
مطالعه در اپلیکیشن فراکتاب
ت 6,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب رمان ایرانی تاوان

کتاب رمان ایرانی تاوان نوشته ام البنین منیری توسط انتشارات ماهواره منتشر شده است.

گزیده کتاب رمان ایرانی تاوان

مراد نگاهی به من کرد و از اتاق بیرون رفت من زود بلندشدم و چادرم رو سر کردم و گفتم: شرمنده، نمی تونم فردا خونه خاله ملاحت می بینمتون من فامیل عروس هستم، گفته باشم. همه خندیدن. ملاحت خانم زود سپیده رو تو بغلش کشید و بوسید و گفت: ای شیطون بالاخره کار خودت رو کردی. دوباره همه خندیدن و با یه خداحافظی از خونه بیرون رفتن.

مراد رسیده بود سر کوچه. اردلان زود گفت زن داداش پشتم قائم شو بگم موندی اون جا کمی ناراحتش کنم و حالش رو بگیرم. من با اصرار زهرا و اردلان پشت اونو راه رفتم. سرکوچه مراد با دیدن مادرش گفت: مامان سپیده کو؟ قبل از مادرش زهرا ور پریده گفت: موند خونه مادرش.

مراد ساکت شد و هیچی نگفت. اردلان گفت: داداش بهتر توام بیای بریم خونه ی ما کمی باهم حرف بزنیم. مراد با صدای دورگه ای گفت: آقا من با توی نره غول چه حرفی دارم که بزنم؟ نتونستم غم توی صداش رو تاب بیارم زود از پشت اردلان و دست زهرا اومدم بیرون گفتم: ما بهتر بریم خونه ی خودمون.


کتابشناسی ملی :
7573985
شابک :
978-622-266-158-8
سال نشر :
1400
صفحات کتاب :
141
کنگره :
PIR8361
دیویی :
8‮فا‬3/62

کتاب های مشابه رمان ایرانی تاوان