نظر دیگران

نظر شما چیست؟
این داستان در مورد خرسی کوچک است که اهل دارکست پروست. روزی او قایمکی سوار کشتی‌ای که به انگلستان می‌رفت، شد. او در ایستگاه پَدینگتُن پیاده شد و چیزی جز یک چمدان و یک شیشه مربای نیمه خالی که روی آن نوشته شده بود "لطفا از این خرس مراقبت کنید" نداشت. آقا و خانم بِرَون او را پیدا کردند و اسمش را پَدینگتُن گذاشتند، او را به خانه‌ی خود بردندکه تا الان هم در آنجا زندگی می‌کند...
صفحات کتاب :
30

کتاب های مشابه پدینگتن