"پسران دوزخ فرزندان قابیل" رمانی در ارتباط با گروهک داعش است و در آن یک شخصیت ایرانی به نام فاطمه برای سخنرانی به عراق میرود که توسط گروهک داعش اسیر میشود و اتفاقاتی در دل داستان برای وی میافتد و... که خواندن آن تجربهای متفاوت از گروهک داعش برای خواننده رقم خواهد زد و تصویری صحیح از این گروهک و جنایتهای آنها را نشان میدهد.
قرار است با دستهای خودم زنی را بِکُشم و سحرگاه پاییزی در مه او را زیر درخت سیب دفن کنم. کشتن یک آدم خیلی سخت است. «خیلی سخت» واژهای است که از ترکیب حروف الفبایی به وجود آمده است؛ حروفی که قادر نیستند حق مطلب را ادا کنند و حقیقت یک واقعه را، آنطور که هست، نشان دهند. اصلاً حقیقت یک واقعه هرگز نشان داده نمیشود! حقیقت هر واقعهای فهمیدنی است! گفتنش سخت است. نوشتنش سخت است. تجربهاش سخت است. اما فکر کنم از آن سختتر روزهای بعدش باشد. نه... چرا میگویم روزهای بعد؟! همان ثانیههای بعد... همان اولین ثانیه. درست به اندازۀ یک تیک از عقربۀ ثانیهشمار ساعتها! سختتر از کُشتَن آن است که مجبوری تا آخر عمر دربارة اتفاقی که در چند ثانیه رخ داده است فکر کنی و هربار که دربارهاش فکر میکنی انگار که قرار است از نو ـ دوباره ـ همان آدم را به همان شکل ابتدایی بِکُشی! حسّ غریب و کشفناشدهای است که نه به نوشتن میآید و نه به روایتکردن. حس گنگ و مبهمی که تا دچارش نباشیم و تجربهاش نکنیم هرگز نمیتوانیم به اعماق تاریک و مجهول و مخوفش راه پیدا کنیم. دالان هزارتوی ناپیدایی که اگر کسی پا به درونش بگذارد دیگر هیچوقت... هیچوقت... قادر به خروج از این دالان نیست! «کُشتن» یک شناسنامۀ جدید است؛ یک برگِ هویّت تازه.....
کنگره :
PIR7992 /و4766پ5 1393
شابک :
978-600-6360-55-3