این کتاب مصور به همراه صوت ارائه می شود.
راپانزل شاهزاده گمشده ای بود که به تازگی به سرزمینش برگشته بود. او قرار بود با فلین ازدواج کنه. در کلیسا هنگام مراسم ازدواج حلقه های ازدواج به پاسکال(افتاب پرست) و ماکسیموس(اسب سلطنتی) سپرده شده بود. اما ناگهان ماکسیموس عطسش گرفت و حلقه ها از کلیسا به بیرون پرت شدن!....
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالی بود...
عالی موهای منم مثل موهای راپونزله...
عالی...
عااااااالیییییییییییی...
خوب است...
عالیییی...
عاشقشم...
عالی است ممنون ...